کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عدیدة
لغتنامه دهخدا
عدیدة. [ ع َدَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث عدید. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || بهر. (منتهی الارب ). حصه ، یقال له منه عدیدة، أی حصة. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). ایام عدیده ، أی معدودة. ج ، عداید. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
خان آرزو
لغتنامه دهخدا
خان آرزو.[ ن ِ رِ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای هند و در فرهنگ آنندراج به اشعارش در موارد عدیده استشهاد شده است .
-
مراراً
لغتنامه دهخدا
مراراً. [ م ِ رَن ْ ] (ع ق ) بارها. به کرات عدیده . چندین بار. (یادداشت مؤلف ). بارها. کراراً. مکرراً. (ناظم الاطباء). رجوع به مرار و مرة شود.
-
بزنیروز
لغتنامه دهخدا
بزنیروز. [ب ُ ] (اِخ ) ناحیه ایست در همدان صاحب قرای عدیده که از آن جمله ولیدآباد است . (مرآت البلدان ج 1 ص 199).
-
طویرانی
لغتنامه دهخدا
طویرانی . [ ] (اِخ ) حسن حسنی باشا (1266 - 1315 هَ . ق .). منشی جریدة النیل و مجلات الشمس و الزراعة و المعارف بقاهره و صاحب تصانیف عدیده است . (معجم المطبوعات ج 3 ستون 1253).
-
ابوالطیب
لغتنامه دهخدا
ابوالطیب . [ اَ بُطْ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) ضبّی . محمّدبن المفضل بن سلمةبن عاصم البغدادی . فقیه شافعی . او در فقه شاگرد ابن سریج بود و صاحب تألیفات عدیده است . وی بجوانی در سال 380 هَ . ق . درگذشت .
-
دستجردی
لغتنامه دهخدا
دستجردی . [ دَ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به دستجرد و دستجرد مواقع عدیده است از آنجمله قریه ای به طوس و قریه ای به بلخ و قریه ای به مرو. (از سمعانی ) (از معجم البلدان ). و رجوع به دستجرد شود.
-
مؤیدالدوله
لغتنامه دهخدا
مؤیدالدوله . [ م ُ ءَی ْ ی ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) اسامةبن مرشدبن علی مقلدبن نصر شیرازی ، مکنی به ابوالمظفر و معروف به مجدالدین . صاحب تصانیف عدیده در فنون ادب . رجوع به اسامة... شود.
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی النقّاش الاندلسی . شهیر بابن الزرقالة المغربی القرطبی . وی مخترح آلت بدیعه ٔ نجومی موسوم به زرقاله است که رسائل عدیده در باب آن تألیف شده است . (کشف الظنون ).
-
پانی پات
لغتنامه دهخدا
پانی پات . (اِخ ) شهری بر ساحل رود جمنه در ایالت دهلی و مردم آن بیش از دوثلث مسلمان میباشند. مجموع اهالی آنجا 25000 تن است و این شهرمیدان محاربات عدیده بوده است و آنرا سور و حصاریست و چارسوئی بزرگ و صنایع و تجارت نافق و رایج دارد.
-
پالادیو
لغتنامه دهخدا
پالادیو. [ ی ُ ] (اِخ ) (آندرِآ) معمار ایتالیائی . مولد ویسانس جانشین برامانته و میکل آنژ در ساختمان کلیسای سن پیِر. وی قصرهای عدیده در وِنسی بساخته است . مولد در 1518م .923/ هَ . ق . و وفات در 1580م ./ 987 هَ . ق .
-
آجی
لغتنامه دهخدا
آجی . (اِخ ) یا آجی چای . نام امروزی آن تلخه رود. (فرهنگستان ). رودیست از کوههای سبلان سرچشمه گرفته ، با شعب عدیده که از قوشه داغ و بزغوش و سهند جاری شود از شمال تبریز گذرد و نزدیک قصبه ٔ گوگان بدریاچه ریزد، و از آب راهه های مهم آن یکی گومان رود است ...
-
ابوالحکم
لغتنامه دهخدا
ابوالحکم . [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن غلندو. از اطبای مشهور اندلس .مولد و منشاء او اشبیلیه و بمراکش به سال 587 هَ . ق . درگذشته است . او در شعر و ادب بارع و بحسن خط در دو خط مشرقی و اندلسی مشهور و صاحب تألیفات عدیده است . و رجوع به معجم الادباء...
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم بن ابراهیم حسنی علوی رسی امام زیدی ، مردی فقیه و دانشمند و معروف و ملقب به الهادی الی الحق بود. از اوست : 1- الجامع، که «الاحکام فی حلال و الحرام والسنن والاحکام » نیز نامیده شده است . 2-المسالک فی ذکر الن...