کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عدول
لغتنامه دهخدا
عدول . [ ع َ ] (ع ص ) گواه مقبول . مرد راست گو و بسیار عادل . (آنندراج ) : پس فرستاد آن طرف یک دو رسول حاذقان و کافیان بس عدول .مولوی .
-
عدول
لغتنامه دهخدا
عدول . [ ع َ دَ ] (اِخ ) نام مردی که کشتی بسیار نیکو می ساخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عدولی .
-
عدول
لغتنامه دهخدا
عدول . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عادل . (منتهی الارب ). || ج ِ عَدل . (آنندراج ). مردم عادل . عادلان : تا در حضور جماعتی از اعیان و عدول و ثقات قصه ٔ حال از قبه تارکبه واز اول تا آخر بگویند. (سندبادنامه ص 296).بیار ساقی و همسایه گو، دو چشم بیندکه من دو ...
-
عدول
لغتنامه دهخدا
عدول .[ ع ُ ] (ع مص ) میل کردن از کسی و برگشتن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || بازگردیدن به سوی کسی . || خمیدن راه و کج گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || رجوع کردن از رای و عقیده . بازگشت : امیرالمؤمنین ال...
-
جستوجو در متن
-
عدولی
لغتنامه دهخدا
عدولی . [ ع َ دَ لی ی ] (اِخ ) عَدول . رجوع به عدول شود. || (ع اِ) کشتیبان . (منتهی الارب ).
-
عرضی
لغتنامه دهخدا
عرضی . [ ع ِ رِض ْ ضا ] (ع اِمص ) شادمانی . (منتهی الارب ).نوعی راه رفتن با میل و عدول . (از اقرب الموارد).
-
کانف
لغتنامه دهخدا
کانف . [ ن ِ ] (ع ص ) عدول کننده و برگردنده . (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء).
-
جیص
لغتنامه دهخدا
جیص . [ ج َ ] (ع مص ) میل کردن و عدول نمودن . (ذیل اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جَیض شود.
-
ضیجان
لغتنامه دهخدا
ضیجان . [ ض َ ی َ ] (ع مص ) ضیج . میل کردن . (منتهی الارب ). چسبیدن . عدول کردن . (منتخب اللغات ).
-
منعدل
لغتنامه دهخدا
منعدل . [ م ُ ع َ دِ ] (ع ص ) برگردنده از راه راست . (آنندراج ). آنکه برمی گردد و عدول می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ناکب
لغتنامه دهخدا
ناکب . [ ک ِ ] (ع ص ) عدول کننده . اعراض کننده . أنکب . (معجم متن اللغة). عدول کننده ٔ از راه و کناره گیرنده . (ناظم الاطباء). || میل کننده از جای خود به سوی دیگر. (از اقرب الموارد). مایل : تا رایت نورانی شاهنشه انجم ناصب شود از مشرق و در مغرب ناکب ...
-
مکالحة
لغتنامه دهخدا
مکالحة. [ م ُ ل َ ح َ ] (ع مص ) سختی کردن با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عدول ناکردن ماه از منزل خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عدول نکردن ماه از منزل خود بلکه پوشیده شدن در ابر. (از اقرب الموار...
-
عدولیة
لغتنامه دهخدا
عدولیة. [ ع َ دَ لی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) کشتی منسوب به عدولی یا به عدول یا به سوی گروهی که وارد هجر بودند. ج ، عَدَولی . (منتهی الارب ).
-
جقوم فبرر
لغتنامه دهخدا
جقوم فبرر. [ ] (اِخ ) از شعرای کتلونی بوده که از زبان ادبی عدول کرد و به لهجه های عامیانه شعر سرود. رجوع به الحلل السندسیة ج 2 ص 225 شود.