کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدم توازن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عدم خانه
لغتنامه دهخدا
عدم خانه . [ ع َ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جهان نیستی . عالم قبل از وجود. || عالم بعد از وجود : خلوت خود ساز عدم خانه رابازگذار این ده ویرانه را. نظامی .هستی او تا به عدم خانه بودنقش وجود از همه بیگانه بود.امیرخسرو (از آنندراج ).
-
عدم قنیه
لغتنامه دهخدا
عدم قنیه . [ ع َ دَ م ِ ق ُ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به عدم و قنیه شود.
-
عدم مجامع
لغتنامه دهخدا
عدم مجامع. [ ع َ دَ م ِ م ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مراد از عدم مجامع مسبوقیت وجود به عدم ذاتی است که از جهت ذاتش «لیس » محض است و از جهت علت و بواسطه ٔآن «ایس » است و در نتیجه حدوث ذاتی مسبوق به عدم مجامع است و بالجمله عدم مجامع آن است که مرت...
-
عدم مطلق
لغتنامه دهخدا
عدم مطلق . [ ع َ دَ م ِ م ُ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عدم مطلق مقابل عدم ملکه است که شأنیت وجود دارد. (از شفا ج 2 ص 527).
-
عدم مقابل
لغتنامه دهخدا
عدم مقابل . [ ع َ دَ م ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسبوقیت زمانیات را به عدم زمان عدم مقابل گویند در مقابل عدم مجامع و بالجمله عدم مقابل عدم زمانی است زیرا هیچ یک از مراتب وجودی حوادث زمانی با یکدیگر جمع نمیشوند و از این جهت عدم فکی در سلسله...
-
عدم ملکه
لغتنامه دهخدا
عدم ملکه . [ ع َ دَ م ِ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام تقابل است یعنی عدم آنچه در شأنش وجود است و به عبارت دیگر که در شأن شخص یا نوع یک جنس آن باشد که متصف به وجود باشد چنانکه عدم البصر به انسان کور میتوان گفت به اعتبار آ...
-
عدم آباد
لغتنامه دهخدا
عدم آباد. [ ع َ دَ ] (اِ مرکب )کنایه از دنیای دیگرست . مرگ که خاتمت زندگی است و مرادف با عدم خانه و عدم زار و عدم گاه است : کس نیامد به جهان کز غم ابنای جهان کف زنان رقص کنان تا عدم آباد نرفت . طالب آملی (از آنندراج ).اگر اندک حرکتی ... صادر گشتی عقو...
-
خواب عدم
لغتنامه دهخدا
خواب عدم . [ خوا /خا ب ِ ع َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مرگ است . خواب مرگ . خواب جاوید. (آنندراج ) : چنین افسانه های خوش که دل گفت از دهان اوخضر گر بشنود از حیرتش خواب عدم گیرد.بابافغانی (از آنندراج ).
-
عدم و قنیه
لغتنامه دهخدا
عدم و قنیه . [ ع َ دَ وَ ق ُن ْ ی َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عدم و ملکه . رجوع به عدم و ملکه شود.
-
عدم و ملکه
لغتنامه دهخدا
عدم و ملکه . [ ع َ دَ وَ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عدم ملکه . رجوع به عدم ملکه شود.
-
غله دان عدم
لغتنامه دهخدا
غله دان عدم . [ غ َل ْ ل َ / ل ِ/ غ َ ل َ / ل ِ ن ِ ع َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زمین است که به عربی ارض خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ) : خانه ز مشت غله پرداخته در غله دان عدم انداخته .نظامی (از فرهنگ رشیدی )...
-
جستوجو در متن
-
بحران
لغتنامه دهخدا
بحران . [ ب ُ ] (ع اِ) تغییری که بیمار را پیدا آید در تب و با یوم اضافه شود چنانکه گویند «یوم بحران ». (ناظم الاطباء). یوم باحوری برخلاف قیاس نیز گفته شده است به انتساب به باحور یا باحوراء که شدة گرمای تابستان باشد. (از منتهی الارب ). شدت بعض بیماریه...
-
امیرکبیر
لغتنامه دهخدا
امیرکبیر. [ اَ ک َ ] (اِخ ) میرزاتقی خان ، پسر محمدباقر فراهانی ، ملقب به اتابک اعظم و امیر نظام و امیرکبیر. بزرگترین رجل سیاسی دو قرن اخیر ایران و از بزرگترین وزرای ایران در دوره ٔ اسلامی است . وی در حدود سال 1223 هَ .ق . متولد شد. از دوره ٔ کودکی و...
-
اسدی
لغتنامه دهخدا
اسدی . [ اَ س َ ] (اِخ ) علی بن احمد اسدی طوسی مکنی به ابی نصر. کنیه و نام و نسب او بهمین صورت در کتب تذکره آمده و اسدی در انجام کتاب الابنیة عن حقایق الادویة نام و نسب خود را همچنان نوشته است . اسدی لقب یا تخلص شعری است که در انجام همان کتاب و گرشاس...