کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجایب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجایب
لغتنامه دهخدا
عجایب . [ ع َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) عَجائب . شگفتیها : کسی کاین پر عجایب صنع و قدرت را نمی بیندسزد گر مرد بینا جز که نابیناش نشمارد. ناصرخسرو.دیدن عجایب و شنیدن غرایب . (گلستان ).رجوع به عَجَب و عجائب شود.
-
واژههای مشابه
-
تن عجایب
لغتنامه دهخدا
تن عجایب . [ ت َ ع َ ی ِ ] (ص مرکب ) دارای شکل زیبا و شگفت . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
صنجة
لغتنامه دهخدا
صنجة. [ ص َ ج َ ] (اِخ ) نهری است بین دیار مصر و دیاربکر بالای آن پل بزرگی است که از عجایب آثار است . (معجم البلدان ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) حموی ملقب بشیخ شهاب الدین . او راست : عجایب المخلوقات .
-
بادیةالنمل
لغتنامه دهخدا
بادیةالنمل . [ ی َ تُن ْ ن َ ] (اِخ ) نام بیابانی به اندلس : اندلس مملکتی است عظیم در جانب مغرب مشتمل بر عجایب و غرایب . در عجایب المخلوقات مذکور است که در آن ولایت بر سر بیابانی که آن را بادیةالنمل خوانند، بطلسم اسبی و مردی ساخته اند و روی آنرا بآبا...
-
غرایب
لغتنامه دهخدا
غرایب . [ غ َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غریبة. غرائب . رجوع به غرائب و غریبة شود : دیدن عجایب و شنیدن غرایب . (گلستان سعدی ).
-
ژوپیتر المپین
لغتنامه دهخدا
ژوپیتر المپین . [ ت ِ اُ ل َ ی ِ ] (اِخ )نام مجسمه ای باستانی از شاهکارهای فیدیاس مجسمه ساز معروف یونانی که از عجایب سبعه ٔ عالم به شمار است .
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن زین . در عجایب البلدان خاطره ای از وی درباره ٔ کوه دماوند ذکرشده است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 674 شود.
-
جرذاذ
لغتنامه دهخدا
جرذاذ. [ ج ُ ] (اِخ ) نام مادر اردشیر است و او را دو پل است یکی به ایذج و دیگری به اهواز و پل ایذج از عجایب دنیا است . و قنطره ٔ جرذاذ معروف و در اهواز است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به جرذاذ شود.
-
صحبت پاشیده
لغتنامه دهخدا
صحبت پاشیده . [ ص ُ ب َ ت ِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صحبت تمام شده . محفل از هم گسیخته : گوشه گیری با حضور دل عجایب دولتی است دانه ٔ دام هما کن صحبت پاشیده را.محسن تأثیر.
-
دهان شیر
لغتنامه دهخدا
دهان شیر. [ دَ ن ِ ] (اِخ ) به نوشته ٔ صاحب تاریخ سیستان نام چاه یا سوراخی که آب همه ٔ رودهای اطراف سیستان چون هیرمند و رخدرود و خاش رود بدان فرو می رفته است و آن از عجایب بوده است . (از تاریخ سیستان ص 16 - 15).
-
قصر بهرام گور
لغتنامه دهخدا
قصر بهرام گور. [ ق َ رِ ب َ م ِ ] (اِخ ) نزدیک همدان و در دهی به نام جوهسته واقع است . این قصر از قطعه سنگ حجاری شده ساخته شده است و از عجایب صنعت به شمار میرود. (از معجم البلدان ).
-
مسلم
لغتنامه دهخدا
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمود الشیرازی ، ملقب به ابوالغنایم و مکنی به ابوالقاسم . وی با ملک معز حکمران یمن که در سال 598 هَ .ق . مقتول گشت معاصر بود و کتاب «عجایب الاسفار و غرایب الاخبار» را به نام وی تصنیف نمود.