کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجاف
لغتنامه دهخدا
عجاف . [ ع ِ ] (ع اِ) حنظل . || زمانه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ، اِ) ج ِ اعجف . (غیاث اللغات از منتخب ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). رجوع به اعجف شود.
-
عجاف
لغتنامه دهخدا
عجاف . [ ع ُ ] (ع اِ) نوعی از خرما. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اعجف
لغتنامه دهخدا
اعجف . [ اَ ج َ ] (ع ص ) لاغر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مؤنث : عَجْفاء. ج ، عِجاف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این جمع از شواذ است ، زیرا جمع صفت : اَفْعَل ...
-
خرما
لغتنامه دهخدا
خرما. [ خ ُ ] (اِ) میوه ٔ درخت خرمابن . (ناظم الاطباء). تمر. تَمْرة . (دهار). نَخل . (یادداشت بخط مؤلف ) : پس پند پذیرفتم و این شعر بگفتم از من بدل خرما بس باشد کنجال . ابوالعباس .بکن کار و کرده بیزدان سپاربخرما چه یازی چو ترسی ز خار؟ فردوسی .هر آن ...