کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجاردة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجاردة
لغتنامه دهخدا
عجاردة. [ ع َ رِ دَ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج اصحاب عبدالرحمن بن عجردند، دراعتقادات با «نَجَدات » یکسانند جز آنکه اینان گویندطفل از هر تکلیفی مبراست تا آنکه بعد از بلوغ اسلام آورد و واجب است که پس از بلوغ او را به اسلام دعوت کنند و نیز گویند اطفال مش...
-
جستوجو در متن
-
عجردی
لغتنامه دهخدا
عجردی . [ ع َ رَ دی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به طائفه ای از خوارج از ازارقه منسوب به عبدالکریم بن عجرد و او از اصحاب عطیة الاسود الحنفی یمامی است . (از اللباب ج 2 ص 123). و رجوع به عجارده شود.
-
میمونیه
لغتنامه دهخدا
میمونیه . [ م َ مو نی ی َ ] (اِخ ) یکی از فرق اسمعیلیه که پیروان عبداﷲبن میمون قداح میباشند و این فرقه را نباید با فرقه ٔ میمونیه ٔ عجارده که از خوارجند اشتباه کرد. (خاندان نوبختی ص 265).
-
صلتیة
لغتنامه دهخدا
صلتیة. [ ص َ طی ی َ ] (اِخ ) گروهی از خوارج و از فرقه ٔ عجارده و از یاران عثمان بن الصلت بن الصامت اند و برخی آنان را از یاران صلت بن الصامت شمرده اند و با عجارده فرقی که درکیش دارند آن است که اینان گویند هر کس اسلام آورد وبه ما پناهنده شد ما او را د...
-
مجهولیه
لغتنامه دهخدا
مجهولیه . [ م َ لی ی َ ] (اِخ ) نام طایفه ای . (ناظم الاطباء). گروهی از خوارج عجارده و کیش ایشان با آیین مذهب حازمیه یکی باشد جز آنکه مجهولیه گویند معرفت الهی به معرفت پاره ای از نامهای مبارکش کافی است و هر کس او را بدین نحو شناخت او را عارف باﷲ توان...
-
معلومیة
لغتنامه دهخدا
معلومیة. [ م َ می ی َ ] (اِخ ) گروهی از خوارج عجارده که در اصول عقاید با فرقه ٔ حازمیه یکسانند جز آنکه این گروه گویند که مؤمن کسی است که خدای تعالی را به جمیع اسماء و صفاتش بشناسد و چنانچه برخلاف این باشد او را مؤمن نگویند بلکه باید چنین کسی را جاه...
-
ابن عجرد
لغتنامه دهخدا
ابن عجرد. [ اِ ن ُ ع َ ج َرْ رَ ] (اِخ ) عبدالکریم . رئیس خوارج سیستان و خراسان و کرمان وقهستان . ابتدا عبدالکریم از اتباع عطیةبن اسود و عطیه پیرو نجدةبن عامر بود، سپس ابن عجرد خود بانی فرقه ٔ جدید گشت که به نسبت بدو عجارده نامیده شده اند.
-
شعیبیة
لغتنامه دهخدا
شعیبیة. [ ش ُ ع َ بی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج عجارده است از یاران شعیب بن محمدو آنان جز در امر قَدَر در سایر بدعتها با فرقه ٔ میمونیه موافقت دارند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از اقرب الموارد). اصحاب شعیب بن محمد هستند و جز در قَدَر با فرقه ٔ می...
-
قداح
لغتنامه دهخدا
قداح . [ ق َدْ دا ] (اِخ ) عبداﷲبن میمون . فرقه ٔ میمونیه از فرق اسماعیلی اصحاب اویند. (الفهرست ص 186 به نقل مؤلف خاندان نوبختی ص 265). و این فرقه را نباید با فرقه ٔ میمونیه از فرق عجارده ٔ خوارج اشتباه کرد. (خاندان نوبختی ص 265).
-
خلفیة
لغتنامه دهخدا
خلفیة. [خ َ ل َ فی ی َ ] (اِخ ) گروهی از خوارج عجارده و از یاران خلف خارجی که از خوارج کرمان و مکرانند و خیر و شر را مطلقاً بخدا نسبت می دهند و می گویند: با آنکه کودکان مشرکان ارتکاب هیچ عمل خلافی نکرده و برای آفریننده ٔ مطلق انبازی نجسته اند، باز در...
-
میمونیه
لغتنامه دهخدا
میمونیه . [ م َ مو نی ی َ ] (اِخ ) گروهی از خوارج عجارده اند که یاران و پیروان میمون بن عمران میباشند. قائل به قدر هستند یعنی افعال بندگان را به قدرت آنان اسناد دهند و میگویند استطاعت مقدم بر فعل است و خداوند خیرخواهد نه شر و معصیت نخواهد چنانچه معتز...
-
اصحاب شعیب
لغتنامه دهخدا
اصحاب شعیب . [ اَ ب ِ ش ُ ع َ ] (اِخ ) پیروان شعیب بن محمد بودند. شعیب در آغاز در زمره ٔ عجارده بود و از میمون پیروی میکرد ولی هنگامی که وی رای خود را درباره ٔقدر آشکار ساخت از او تبرّی جست و خود به بدعتهایی پرداخت . رجوع به شعیبیة و ملل و نحل شهرستا...
-
اصحاب صلت
لغتنامه دهخدا
اصحاب صلت .[ اَ ب ِ ص َ ] (اِخ ) پیروان عثمان بن ابی الصلت یا صلت بن ابی الصلت بودند که از فرقه ٔ عجارده منشعب شدند و خود بدعتهای دیگری ساختند. رجوع به صلتیه و عثمان بن ابی الصلت و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 202 و التبصیر ص 33 و ا...
-
اصحاب میمون
لغتنامه دهخدا
اصحاب میمون . [اَ ب ِ م َ مو ] (اِخ ) پیروان میمون بن خالد یا میمون بن عمران بودند و میمون نخست از عجارده که گروهی از خوارج بشمار میرفتند پیروی میکرد ولی پس از چندی وی درباره ٔ اراده و قدر و استطاعت با آنان بمخالفت برخاست و خود به نظریات دیگری معتقد ...