کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عثوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عثوة
لغتنامه دهخدا
عثوة. [ ع َث ْ وَ] (ع اِ) زلف دراز. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
عسوة
لغتنامه دهخدا
عسوة. [ ع َس ْ وَ ] (ع مص ) مسن گشتن و پیر شدن . (از اقرب الموارد). عسو [ ع َس ْوْ / ع ُ س ُوو ] . عَساء. عُسی ّ. رجوع به عسو شود.
-
اسوة
لغتنامه دهخدا
اسوة. [ اِ / اُس ْ وَ ] (ع اِ) اسوه .اسوت . پیشوا (در مهمات ). (غیاث ) (منتهی الارب ). مقتدا. قدوه . (زمخشری ). پیش رو. || خصلتی که شخص بدان لایق مقتدائی و پیشوائی گردد: حق سبحانه و تعالی کسوت پادشاهی و اسوت شهنشاهی حلیت احوال و زینت اعمال و افعال پا...