کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبلة
لغتنامه دهخدا
عبلة. [ ع َ ل َ ] (اِخ ) بنت عبید. از تمیم مادری جاهلی است . زن عبدشمس بن عبدمناف قرشی بود و فرزندان عبدشمس از این زن اند. و آنها را عَبَلات گویند. و آنان سه بطن اند: امیه ، عبدامیه ، نوفل . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبلة
لغتنامه دهخدا
عبلة. [ ع َ ل َ ] (اِخ ) قلعه ای است بین دو همسایه ٔ غرناطه و مریه . (از معجم البلدان ).
-
عبلة
لغتنامه دهخدا
عبلة. [ ع َ ل َ ] (ع ص ) سطبر و تمام اندام . (منتهی الارب ). امراءة عبلة؛ زن تمام اندام . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عبلات
لغتنامه دهخدا
عبلات . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَبلة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عبله شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس .[ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) عبدالملک بن عبدالرحمن شامی . از روات حدیث است و از ابن ابی عبله روایت کند.
-
غریف
لغتنامه دهخدا
غریف . [ غ َ ] (اِخ ) ابن عیاش دیلمی ، تابعی است . (منتهی الارب ). در تاج العروس آمده ، غریف بن دیلمی تابعی است و به قولی غریف بن عیاش است و از اهل شام بود.از فیروز دیلمی روایت کند و از صحابه است و ابراهیم بن ابی عبلة نیز از وی روایت کند. (از تاج الع...
-
تمام اندام
لغتنامه دهخدا
تمام اندام . [ ت َ اَ ] (ص مرکب ) متناسب الاعضاء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): افهود؛ کودک فربه ٔ تمام اندام . عطیموس ؛ زن تمام اندام . رجل عبله ؛ مرد سطبر تمام اندام . عفرین ، عنابل ؛ مرد تمام اندام . (منتهی الارب ).
-
عنترة
لغتنامه دهخدا
عنترة. [ ع َ ت َ رَ ] (اِخ ) ابن شدادبن عمروبن معاویةبن قراد عبسی . مشهورترین سواران عرب در جاهلیت بود و از شعرای درجه ٔ اول نیز به شمار می رفت . اصل او از نجد و مادرش زبیبه نام داشت و از اهالی حبشه بود، لذا چهره ٔ عنترة بسیاهی می رفت . وی به عزت نفس...