کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبقة
لغتنامه دهخدا
عبقة. [ ع َ ب ِ ق َ ] (ع ص ) امراءة عبقه ؛ زن آلوده به بوی خوش از چند روز که هنوز باقی است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عبقة
لغتنامه دهخدا
عبقة. [ ع َ ق َ ] (ع اِ) عبکه . چربش روغن در مشک . (منتهی الارب ). وضرالسمن فی النحی . (اقرب الموارد). یقال ما فی النحی عبقة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مهنا
لغتنامه دهخدا
مهنا. [ م ُ هََ ن ْ نا ] (اِخ ) ابن مانعبن حدیثةبن عبقة (یا عصیة)بن فضل بن ربیعة، از طی از قحطان . مؤسس آل مهنا از آل فضل از امرای بادیه (مابین شام وعراق و نجد)و مشهور به مهنای اول و امیرالعرب . به سال 630 هَ .ق . پس از درگذشت پدرش به ولایت رسید. مه...
-
چربش
لغتنامه دهخدا
چربش . [ چ َ ب ِ ] (اِمص ، اِ) چربی که پیه سوختن است . (برهان ). چربی . (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چیز چرب مثل دنبه و پیه و امثال آنها. (فرهنگ نظام ). چربو. روغن . چربی روی گوشت . پیه . شحم . وَضَر. دَسَم . عَرم . عَبَقَة. عَب...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم الأدیبی الخوارزمی مکنی به ابوسعید. یکی از مشاهیر فضلاء و ادباء و شعراء خوارزم . ابومحمد در تاریخ خوارزم گوید: ابوالفضل الصفاری در کتاب خود ذکراو آورده است . و بخط ابوالفضل دیدم که نوشته بود: احمدبن ابراهیم کاتبی ب...