کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبد الغفور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عبد شمس
لغتنامه دهخدا
عبد شمس . [ ع َ دِ ش َ ] (اِخ ) ابن عبدمناف از فرزندان اوست . بنوامیه ،که بنوامیه ٔ اکبر و بنوامیه ٔ اصغراند و آنها قبیله ٔاول از عبدمناف بن قصی اند. (صبح الاعشی ج 1 ص 357).
-
عبد ضخم
لغتنامه دهخدا
عبد ضخم . [ ع َ دِ ض َ ] (اِخ ) قبیله ٔ ششم از عرب بادیه است و آنان بنو عبد ضخم بن ارم بن سام بن نوح اند. مسکن آنان طائف بود سپس نابود شدند. گویند آنان اولین کس اندکه بخط عربی نوشته اند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 314).
-
خالد عبد
لغتنامه دهخدا
خالد عبد. [ ل ِ دِ ع َ ] (اِخ ) وی ازحسن و ابن المنکدر و جز این دو حدیث روایت میکند و از او سلم بن قتیبة حدیث دارد. عمروبن علی او را طرد و دارقطنی تکذیب کرده است . ابن حبان میگوید: او سارق حدیث بوده و از کتب مردم نقل حدیث میکرده است . فلاس میگوید: از...
-
ابن ام عبد
لغتنامه دهخدا
ابن ام عبد. [ اِ ن ُ اُم ْ م ِ ع َ ] (اِخ ) کنیت دیگر ابن مسعود صحابی .
-
واژههای همآوا
-
عبدالغفور
لغتنامه دهخدا
عبدالغفور. [ ع َ دُل ْ غ َ ] (اِخ ) ابن لقمان بن محمدالکردری . از ائمه ٔ حنفی و از مردم کردر (از دهات خوارزم ) بود. وی قضاوت حلب یافت و به سال 562 هَ . ق . به حلب درگذشت . از تألیفات اوست : اصول الفقه . شرح التجرید. شرح الجامع الصغیر. شرح الجامع الک...