کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبدالواحد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن الحسن معروف به ابن فقیه . فاضل و از مردم موصل بود او را شعری است . وی به سال 561 هَ . ق . متولد و در 636 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن ابی بکر الانصاری الشافعی . معروف به قاضی القنفذة. از مردم حجاز و قاضی و رئیس قنفذه و نواحی آن بود. یکی از اشراف او رادستگیر کرد و سپس رها ساخت . وی به شرق حجاز رفت و در محله ٔ موطف به سال 1089 هَ . ق . درگذشت ....
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن ابی هاشم البغدادی ، مکنی به ابوعمر و معروف به غلام ثعلب . وی لغوی ، زاهد و از حفاظ حدیث بود سی هزار ورقه حدیث از حفظ املا کرد و او راست : فضائل معاویه و غریب الحدیث . وی به سال 261 هَ . ق . متولد شد و در 345 هَ...
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن عاشر الانصاری . فقیه بود و او را نظمی است . اصل او از اندلس است و در فاس متولد شد و هم بدانجا نشأت یافت . او را تصنیفاتی است ، از جمله : منظومة فی الفقه المالکی . شرح مورد الظمآن فی علم رسم القرآ...
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن ادریس المأمون بن یعقوب المنصور. سلطان مغرب و از بنی عبدالمؤمن الکومی است . بعد از مرگ پدرش به سال 630 هَ .ق . ولایت وادی العبید یافت و به مراکش رفت و بیعت گرفت در زمان حکومت او فرنگیان بر قرطبه استیلا یافتند....
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن احمد، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به عبدالواحد الرویانی . فقیهی شافعی و از مردم رویان است به بخاری و غزنه و نیشابور رفت و به آمل طبرستان مدرسه ای بنا کرد و سپس به ری و اصفهان شد دیگر بار به آمل بازگشت...
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن کعب النصر الدمشقی ، مکنی به ابوبشر النصری . تابعی و از رجال حدیث و ثقه بود. به سال 104 هَ . ق . ولایت مدینه و مکه و طائف یافت و مدت یکسال و هشت ماه ولایت داشت و به سال 106 هَ . ق . به امر هشام بن عبدالم...
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن علی التمیمی المراکشی معروف به مراکشی . مورخ است . به سال 581 هَ . ق . به مراکش متولد شد و در فاس و اندلس علم آموخت و به سال 613 هَ . ق . به مصر رفت و مجاور مکه ٔ معظمه گشت او راست : المعجب فی تلخیص اخبار المغرب...
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن علی الحلبی لغوی ، مکنی به ابوالطیب معروف به عبدالواحد الحلبی . رجوع به ابوالطیب عبدالواحد و الاعلام زرکلی شود.
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد معروف به عبدالواحد الفاسی . از مردم فاس است به سال 1172 هَ . ق . متولد شد و در 1213 هَ . ق . درگذشت . از کتب اوست : ارتقاء الرتب العلیه فی ذکر الانساب الصقلیه و نظم و رسائلی . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی الاموی المالقی . عالم به قراآت و از مردم مالقه بود. از کتب اوست : شرح التیسیر فی القراآت .وی به سال 705 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن عمر، مکنی به ابومحمد. پدر وی از رجال بنی عبدالمؤمن کومی است و عبدالواحد بین آنان نشأت یافت و به الناصرالدین اﷲ (محمدبن یعقوب ) پیوست و او به سال 603 هَ . ق . وی را ولایت داد. وی افریقیه را ضبط کرد و ش...
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن یزیدالهواری المدغمی . از امراء الصفریه و مردی شجاع بود. وی با جمعی از مردم بربر در قیروان خروج کرد و به سال 124 هَ . ق . در وقعه ٔ اصنام به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن یوسف بن محمدبن یعقوب . ازملوک دولت مؤمنیه کومیه است . بر مغرب اقصی جز قسمتی از وی حکومت داشت . به سال 620 هَ . ق . به مراکش باوی بیعت کردند و پس از دو ماه خلع شد و به همان سال یعنی 620 هَ . ق . به قتل رسید. (ا...
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) الرشیدی . فاضلی مصری است و به ادب و تاریخ معرفتی داشت . او راست : نزهة السامرة فی اخبار مصر و القاهرة. وی به سال 1023 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).