کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبادت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبادت
لغتنامه دهخدا
عبادت . [ ع ِ دَ ] (ع مص ) عبادة. پرستش کردن . بندگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || طاعت و نهایت تعظیم برای خدای متعال . (از اقرب الموارد) : جان تو از بهر عبادت شده ست بسته در این خانه ٔ پراستخوان . ناصرخسرو.گفتم عبادتی که به یک ...
-
واژههای مشابه
-
عبادت کردن
لغتنامه دهخدا
عبادت کردن . [ ع ِ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرستش کردن : یکی از معبدان شام سالها در بیشه عبادت کردی . (گلستان ).
-
عبادت نمای
لغتنامه دهخدا
عبادت نمای . [ ع ِ دَ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) ریاکار. آنکه عبادت در پیش دیده ٔ خلق کند. آنکه عبادت به دیگران نماید : گنه کار اندیشه ناک از خدای به از پارسای عبادت نمای .سعدی (بوستان ).
-
جای عبادت
لغتنامه دهخدا
جای عبادت . [ ی ِ ع ِ دَ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صومعه . (ترجمان القرآن ). آنجا که در آن بعبادت پردازند. جای دعا و نماز. مسجد.
-
واژههای همآوا
-
عبادة
لغتنامه دهخدا
عبادة. [ ع َ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ معروف به ابن ماء السماء. پیشوای شاعران دولت عامریه ٔ اندلس بود وی همان است که توشیحات را پایه گذاشت و در تهذیب الفاظ آن کوشید و بدین امر شهرت داشت . وی به سال 422 هَ . ق . به مالقه درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبادة
لغتنامه دهخدا
عبادة. [ ع ِ دَ ] (ع مص ) عبادت . پرستش و بندگی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || قولهم عبدت ُ به اوذیه ؛ یعنی ورغلانیده شدم بر اذیت او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به عبادت شود.
-
عبادة
لغتنامه دهخدا
عبادة. [ ع ُ دَ ] (اِخ ) ابن صامت بن قیس الانصاری الخزرجی ، مکنی به ابوالولید. از صحابه بود و در بیعت عقبه و فتح مصر و دیگر جنگها حاضر بود. او نخستین کسی است که قضاوت فلسطین یافت . در سال 38 قبل از هجرت متولد شد و به سال 34 هجرت درگذشت . (از الاعلام ...
-
عبادة
لغتنامه دهخدا
عبادة. [ ع ُ دَ ] (اِخ ) ابن عُقیل بن کعب بن عامربن صعصعة. از مردم هوازن و از عدنان و جدی جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به معجم قبائل العرب شود.
-
ابادت
لغتنامه دهخدا
ابادت . [ اِ دَ ] (ع مص ) هلاک کردن . || هلاک شدن .
-
جستوجو در متن
-
پرستشگاه
لغتنامه دهخدا
پرستشگاه . [ پ َ رَت ِ ] (اِ مرکب ) معبد. صومعه . عبادت جای . عبادت گاه .
-
عبادتخانه
لغتنامه دهخدا
عبادتخانه . [ ع ِدَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مکان عبادت و پرستش . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنجا که در آن ستایش و پرستش خداکنند. عبادتگاه . و رجوع به عبادت و عبادتگاه شود.
-
معبد
لغتنامه دهخدا
معبد. [ م َ ب َ ](ع اِ) محل عبادت . پرستشگاه . جای عبادت . ج ، معابد. (ناظم الاطباء). جایی که عبادت کنند. (از اقرب الموارد). عبادتگاه و جای پرستش نصاری و به معنی جای عبادت مسلمانان نیز آید. (غیاث ) (آنندراج ). پرستشکده . عبادت جای . نمازخانه . پرستش ...