کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامیانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عامیانه
لغتنامه دهخدا
عامیانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به عوام و مردم بیسواد و فرومایه و پست . (ناظم الاطباء) : عامیانه چه ملامت میکنی بخل بر خوان خداوند غنی .مولوی .
-
جستوجو در متن
-
یا ولی اللهی
لغتنامه دهخدا
یا ولی اللهی . [ وَ لی یُل ْ لا هی ] (ص نسبی ) در تداول عامیانه ، فرنی فروش . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
یکی نه یکی
لغتنامه دهخدا
یکی نه یکی . [ ی َ / ی ِ ن َ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یک درمیان . (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به یک درمیان شود.
-
دودور
لغتنامه دهخدا
دودور. (اِ) (اصطلاح عامیانه ) کنایه از شرمگاه زنان است و در مقام دشنام گویند: فلان به دودور دادارش خندید. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
-
شمل
لغتنامه دهخدا
شمل .[ ش َ م َ ] (اِ) (اصطلاح عامیانه ) باباشمل . سردمدار. باباماما. کیمسن . رجوع به فرهنگ لغات عامیانه شود.
-
شلتاخ
لغتنامه دهخدا
شلتاخ . [ ش ِ ] (ترکی ، اِ) (اصطلاح عامیانه )شلتاق . (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به شلتاق شود.
-
شلمه
لغتنامه دهخدا
شلمه . [ ش َ م ِ ] (اِ) (اصطلاح عامیانه ) در زبان یهودیان ایران بمعنی مزد و پول است . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
میک زدن
لغتنامه دهخدا
میک زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) مکیدن . مک زدن . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
طناف
لغتنامه دهخدا
طناف . [ طَ ] (اِ) طناب ، در تداول عامیانه .
-
پرکش
لغتنامه دهخدا
پرکش . [ پ ُ ک ِ ] (ص مرکب ) (عامیانه ) بسیار.
-
کورسوم
لغتنامه دهخدا
کورسوم . (اِ مرکب ) همان کورسو است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). رجوع به کورسو شود.- کورسوم انداختن ؛ به معنی بسیارپایین کشیدن چراغ است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
یکی به دو
لغتنامه دهخدا
یکی به دو. [ ی َ / ی ِ ب ِ دُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یکی با دو. نزاع . ستیزه . مجادله . محاجه . مکابره .- یکی به دو کردن ؛ مشاجره ٔ لفظی . گفت وشنودی که از روی عصبانیت صورت گیرد. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
-
یواشکی
لغتنامه دهخدا
یواشکی . [ ی َ ش َ ] (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه )به آرامی و آهستگی . (فرهنگ لغات عامیانه ). به نرمی . آهسته . نرم . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یواش شود.
-
شل مشلی
لغتنامه دهخدا
شل مشلی . [ ش ُ م َ ش ُ ] (ص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) صفت است برای آدمهای بیحال و وارفته و شل و ول و تنبل . (فرهنگ لغات عامیانه ).