کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عالمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عالمین
لغتنامه دهخدا
عالمین . [ ل َ ] (ع اِ) ج ِ عالم (در حالت نصبی و جری ). رجوع به عالم و عالمون شود.
-
جستوجو در متن
-
علامه کرمانی
لغتنامه دهخدا
علامه کرمانی . [ ع َل ْ لا م َک ِ ] (اِخ ) از فضلای زمان سلطان محمد خوارزمشاه است که در نظم شعر ماهر بود. وی موقعی که از جانب خوارزمشاه به رسم رسالت بنزد سلطان محمود غوری رفت ، قصیده ای در مدح سلطان غوری سرود که دو بیت آن نقل میشود:شاهی که هست بر همه...
-
مندور
لغتنامه دهخدا
مندور. [ م َ ] (ص ) غمگین بود. (لغت فرس چ اقبال ص 144). غمناک . (آنندراج ). مندوور . (ناظم الاطباء). متحیر. درمانده . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). مفلوک و صاحب ادبار و سیاه بخت و بی دولت و به معنی گرفته و خسیس و بی بهره از نعمت خدا هم هست . (آنندرا...
-
کونین
لغتنامه دهخدا
کونین . [ ک َ ن َ ] (ع اِ) دو کون که مراد دو عالم باشد، یعنی این جهان و جهان آینده یا دو قسم از موجودات یعنی ابدان و ارواح و یا انس وجن . (ناظم الاطباء). هر دو جهان و دارین و عالم ارواح و عالم اجسام . (آنندراج ). تثنیه ٔ کون ، دو عالم . این جهان و آن...
-
نکال
لغتنامه دهخدا
نکال . [ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) عقوبت . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). رنج . (غیاث اللغات ). سزا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).شکنجه ٔ سخت . عذاب . (فرهنگ فارسی معین ) : خلافش برد آن را که خلافش به دل...
-
سرنگون
لغتنامه دهخدا
سرنگون . [ س َ ن ِ ] (ص مرکب ) نگون سر. واژگون . (آنندراج ). واژون افتاده . سرازیر : سراسر همه دشت شد رود خون یکی بی سر و دیگری سرنگون . فردوسی .بهر سو سری بود در خاک و خون تن بدسگالان همه سرنگون . فردوسی .این ز اسب اندرفتاده سرنگون وآن بزیر پای اسب ...
-
سنه
لغتنامه دهخدا
سنه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (از ع ، اِ) سنة. سال . ج ، سنوات ، سنون ، سنین . (منتهی الارب )(آنندراج ) (مهذب الاسماء). حول . عام . حجة. سال . حول .(اصله سنهة). ج ، سنهات . (ناظم الاطباء) : زندگانیت باد الف سنه چشم دشمنت برکناد کنه . منجیک .سال سیصد سرخ می...
-
تفصیل
لغتنامه دهخدا
تفصیل . [ ت َ ] (ع مص ) جدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جداجدا کردن از یکدیگر. (زوزنی ). جدا نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پاره پاره کردن . (زوزنی ). قطعه قطعه کردن پارچه برای دوختن لباس . (از اقرب الموارد). || فصل فصل ساختن ک...
-
مطلق
لغتنامه دهخدا
مطلق . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) آن که آن را قید نباشد. (غیاث ) (آنندراج ). غیرمقید. بی شرط و قید. مقابل مقید و مشروط. آزاد و رها. لابشرط. (از یادداشتهای به خط مرحوم دهخدا).آن که آن را قید نباشد. (ناظم الاطباء) : از حکیمان منم مسلم تروز کریمان وی است مطلق ت...