کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاطوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاطوس
لغتنامه دهخدا
عاطوس . (ع اِ) آنچه بدان عطسه دهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جانوری است که بدان فال بد گیرند. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
قاطوس
لغتنامه دهخدا
قاطوس . (معرب ، اِ) از کلمه ٔ یونانی کِتِه ، کِتُس . حوت . (نشوءاللغة). ماهی بزرگ و آن را غاطوس و عاطوس و قیطس و فاغوس نیز آورده اند. این کلمه را دمیری فاطوس با فاء ضبط می کند.
-
قیطس
لغتنامه دهخدا
قیطس . [ ق َ طِ ] (معرب ، اِ) قیطوس . قاطوس . عاطوس . غاطوس . (فرهنگ فارسی معین ). نام درختی است که آن را به فارسی مورد و به عربی آس گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
فاطوس
لغتنامه دهخدا
فاطوس . (معرب ، اِ) ماهی عظیمی است که کشتیها را میشکند، و دریانوردان آن را میشناسند و کهنه ٔ حیض را میگیرند و بر کشتی می آویزند تا فاطوس بگریزد، و بهمین سبب آن راحوت الحیض نیز گفته اند. (حیات الحیوان ج 2 ص 176). آن را قاطوس ، غاطوس ، عاطوس ، قیطس و ف...