کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاطنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاطنة
لغتنامه دهخدا
عاطنة. [ طِ ن َ ] (اِخ ) لنگرگاهی است در بحر یمن . (منتهی الارب ).
-
عاطنة
لغتنامه دهخدا
عاطنة. [ طِ ن َ] (ع ص ) مؤنث عاطن . شتران سیراب فروخفته در خوابگاه . (اقرب الموارد) (آنندراج ). و رجوع به عاطن شود.
-
جستوجو در متن
-
عواطن
لغتنامه دهخدا
عواطن . [ ع َ طِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاطنة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به عاطنة شود.
-
عطون
لغتنامه دهخدا
عطون . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاطِن . (اقرب الموارد). رجوع به عاطن شود. || ج ِ عاطنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عاطنة شود. || قوم عطون ؛ قوم که شتران را بر «عطن » فرود آورند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
اعطان
لغتنامه دهخدا
اعطان . [ اِ ] (ع مص ) بند کردن شتران را نزدیک آب و فروخوابانیدن بعد ورد یا بازگردانیدن شتران بسوی خوابگاه بی آنکه آب خورده باشند و انتظار آن کردن و گذاشتن شتران در عطن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فروخوابانیدن اشتر بر کنار آب . (تاج ا...