کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاصمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عاصمة
لغتنامه دهخدا
عاصمة. [ ص ِ م َ ] (اِخ ) لقب مدینه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
عاصمة
لغتنامه دهخدا
عاصمة. [ ص ِ م َ ] (ع اِ) ام بلاد. قاعده ٔ کشور. (اقرب الموارد). در تداول کشورهای عربی پایتخت .
-
جستوجو در متن
-
عواصم
لغتنامه دهخدا
عواصم . [ ع َ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاصمة. (از اقرب الموارد). رجوع به عاصمة شود. || ج ِ عاصم ، بمعنی مانع. (از معجم البلدان ). رجوع به عاصم شود.
-
پاندم نیوم
لغتنامه دهخدا
پاندم نیوم . [ دِ م ُ ] (اِخ ) عاصمه ٔ موهوم دوزخ . مرکز جهنّم .
-
پانژ
لغتنامه دهخدا
پانژ. (اِخ ) عاصمه ٔ مُزل از ناحیه ٔ مِتز دارای 235 تن سکنه .
-
پاسی سور ار
لغتنامه دهخدا
پاسی سور ار. [ اُ ] (اِخ ) عاصمه ٔ اُر. از ناحیه ٔ اور. دارای 2000 تن سکنه و راه آهن از آن گذرد.
-
یاکوتسک
لغتنامه دهخدا
یاکوتسک . (اِخ ) شهری در روسیه ٔ آسیا، عاصمه ٔ جمهوری یاقوتی «یاکوتی » بر ساحل رود لنا، دارای 23000 تن سکنه است . و رجوع به یاکوتی شود.
-
مقاهرة
لغتنامه دهخدا
مقاهرة. [ م ُ هََ رَ ] (اِخ ) قاهره ٔ معزیه . عاصمه ٔ دیار مصر و آن از باب تغلیب است . (النقود العربیة ص 217). و رجوع به قاهره شود.
-
منصورة
لغتنامه دهخدا
منصورة. [ م َ رَ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ خوارزم قدیم که در شرق جیحون و مقابل جرجانیه است . (از معجم البلدان ). نام عاصمه ٔ خوارزم قدیم وآن را جیحون به زیر گرفت . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
پاکودیر
لغتنامه دهخدا
پاکودیر. [ ک ُ ی ِ] (اِخ ) عاصمه ٔ لوآر از ناحیه ٔ رواَن بدامنه ٔ جبال مادلن که راه آهن پاریس ، لیون ، بحرالروم از آن گذرد و سکنه ٔ آن 1490 تن است .
-
حکومت نشین
لغتنامه دهخدا
حکومت نشین . [ ح ُ م َ ن ِ ] (اِ مرکب ) شهر یا قصبه ای که مقر حاکمی که از عاصمه ٔ ملک رود، نشیند: حکومت نشین کردستان سنندج است . دارالحکومة. دارالایالة.
-
ادام
لغتنامه دهخدا
ادام . [ اِ ] (اِخ ) جزیره ای از جزایر صوند بمسافت 9 میلی شمال شرقی باتاویا، عاصمه ٔ جزیره ٔ جاوه و آن تعلق به هلندیان دارد و تبعیدگاه مجرمین است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
-
پارا
لغتنامه دهخدا
پارا. (اِخ ) یا «گرائو پارا» ناحیه ای از کشور برزیل که شطهای آمازون و تاپاژز و شنگو و توکانتن از آن گذرد.سکنه ٔ آن 992000 تن است و جنگلهای دست ناخورده دارد و کائوچوک از آن برخیزد. عاصمه اش پارا یا بلم است .
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . [رُ ] (اِخ ) جزیره ای از گنگبار سیکلاد بجنوب دِلس و بدانجا مرمرهای سفید و زیبای مشهور بوده است . مولد آرشیلوک . صاحب 7700 تن سکنه و عاصمه ٔ آن به همین نام دارای 2700 تن سکنه است .