کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عابرسبیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عابرسبیل
لغتنامه دهخدا
عابرسبیل . [ ب ِ رِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رهگذر. مسافر. (منتهی الارب ) : ساکن خانه ٔ علوم توئی غیر تو عابر سبیل آمد.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
راهگذری
لغتنامه دهخدا
راهگذری . [ گ ُ ذَ ] (حامص مرکب ) عمل راهگذر. || (ص نسبی ، اِ مرکب ) عابر. عابرسبیل . راهرو. (یادداشت مؤلف ). رهگذری : [راهداران ] هر چه میخواستند از راهگذریان می ستدند وکاروان را ببهانه ای ... موقوف میگردانیدند. (تاریخ غازانی ص 289). || ابن سبیل . ...