کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عائش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عائش
لغتنامه دهخدا
عائش . [ ءِ ] (اِخ ) ابن انس . یکی از راویان است که از عطا روایت کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
عائش
لغتنامه دهخدا
عائش . [ ءِ ] (ع ص ) نیکوحال . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
عایش
لغتنامه دهخدا
عایش . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به عائش شود.
-
بایز
لغتنامه دهخدا
بایز. [ ی ِ ] (ع ص ) بائز. زنده و مرد نیکوحال . (ناظم الاطباء). عائش . (تاج العروس ). || هالک . (تاج العروس ). و این از اضداد است .
-
عیشی
لغتنامه دهخدا
عیشی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب است به عائشة. و ابوعبدالرحمان عبیداﷲبن عمربن حفص بن عمربن موسی بن عبیداﷲبن معمر تیمی عیشی محدث بدین نسبت شهرت دارد، چون از فرزندان عائشه بنت طلحةبن عبیداﷲ بوده است . او بسال 228 هَ . ق .درگذشت . || منسوب است به بنی عائش...
-
اصحاب عقبه ٔ ثانی
لغتنامه دهخدا
اصحاب عقبه ٔ ثانی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ ] (اِخ ) مقریزی ذیل عنوان «امر عقبه ٔ ثانی » آرد: پیامبر یک سال پس از عقبه ٔ اولی در موسم با دوازده تن از انصار دیدار کرد که نه تن آنان از خزرج بودند بدینسان : اسعدبن زرارة. عوف بن عفراء. رافعبن مالک بن عج...