کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظَّالِمِينَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ظالمین
لغتنامه دهخدا
ظالمین . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ظالم .
-
جستوجو در متن
-
شاخصة
لغتنامه دهخدا
شاخصة. [خ ِ ص َ ] (ع ص ) تأنیث شاخص . چشم واگشوده نهاده . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف جرجانی ). حیران و چشم بازمانده . خیره مانده . قال اﷲ تعالی : واقترب الوعد الحق فاذا هی شاخصة ابصار الذین کفروا یا ویلنا قدکنا فی غفلة من هذا بل کنا ظالمین . (قرآن 97...
-
دعوی
لغتنامه دهخدا
دعوی .[ دَع ْ وا ] (ع مص ) مصدر دُعاء است در تمام معانی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به دعاء (در معنی مصدری ) شود. خواندن . خواستن : فما کان دعواهم اًذ جأهم بأسنا اًلا أن قالوا اًنا کنا ظالمین . (قرآن 5/7)؛ پس چون عذاب ما بر آنها آم...
-
ظالم
لغتنامه دهخدا
ظالم . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ظلم . کسی که چیزی را در غیر موضع خود نهد. بیداد. بیدادگر. ستمگر. ستمکار. جافی . جابر. متعدی . مردم آزار. جفاکار. غاشم . غشوم . قاسط. ظلم کننده : هیچ نیاید که رنج بیند یک روزظالم در روزگار خویش و نه غافل . ناصرخسرو.ب...
-
ویر
لغتنامه دهخدا
ویر. (اِ) بیر. بر. از ویر؛ یعنی ازحفظ کردن و به خاطر نگاه داشتن . (برهان ). || حفظ. حافظه . (یادداشت مرحوم دهخدا) : بپرسید نامش ز فرخ هجیربگفتا که نامش ندارم به ویر. فردوسی .چه افتاد ای عزیزان مر شما راکه شد یکبارتان یاد من از ویر؟ ؟- از ویر شدن ؛ ا...
-
خط
لغتنامه دهخدا
خط. [ خ َطط ] (ع مص ) گائیدن زن رابجماع خط. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خط المراءة خطا. (منتهی الارب ). || کم و اندک خوردن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).منه : خط فلان ؛ کم و اندک خورد فلان . (منتهی الارب ). || شکافتن گ...