کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظلمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظلمت
لغتنامه دهخدا
ظلمت . [ ظُ م َ ] (ع اِ) ظُلمة. تاریکی . ظلماء. دجی . تیرگی . مقابل روشنا و روشنائی : شبی دیرند ظلمت را مهیاچو نابینا در او، دو چشم بینا. رودکی .کجا نور و ظلمت بدو اندر است ز هر گوهری گوهرش برتر است . فردوسی .از ظلمت قلعتی بدان تاری ... روشن گردانید....
-
واژههای مشابه
-
ظلمت آباد
لغتنامه دهخدا
ظلمت آباد. [ ظُ م َ ] (اِ مرکب ) کنایه از عالم عدم است . (آنندراج ).
-
سه ظلمت
لغتنامه دهخدا
سه ظلمت . [ س ِ ظُ م َ ] (اِ مرکب ) کنایه از تاریکی صلب و تاریکی شکم و تاریکی زهدان مادر است و آنرا سه ظلمات هم میگویند. (برهان ) (غیاث ) : فرش چو خور مهتاب را آراست باب الباب راچون در سه ظلمت آب را انوار یزدان پرورد.خاقانی .
-
واژههای همآوا
-
ظلمة
لغتنامه دهخدا
ظلمة. [ ظَ ل َ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ظالم .
-
ظلمة
لغتنامه دهخدا
ظلمة. [ ظَ ل ِ م َ ] (ع ص ) لیل-ةٌ ظلمة؛ شبی تاریک .
-
ظلمة
لغتنامه دهخدا
ظلمة. [ ظِ م َ / ظُ م َ ] (اِخ ) فاجره ای است از قوم هُذَیل و در مَثل است : اقود من ظِلمةَ.
-
ظلمة
لغتنامه دهخدا
ظلمة. [ ظُ م َ ] (اِخ ) (بحرالَ ...) بحرالاسود الشمالی . بحر ورنگ .
-
زلمة
لغتنامه دهخدا
زلمة. [ زَ ل َ م َ ] (ع اِ) شخص . وقتی که گویند «یا زلمة» هنگامی است که گویند شخص ناشناسی را مخاطب قرار دهد و یا آنکه برای گوینده تفاوت نکند که مخاطب او کیست . ج ، ازلام . (از دزی ج 1 ص 60). || شهرنشینان سوریه این کلمه را به پیاده اطلاق کنند، ولی هنگ...
-
زلمة
لغتنامه دهخدا
زلمة. [ زَ ل َ م َ ] (ع اِ)نشان و دروش گوش بز و هما زلمتان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || واحد زلم ؛ یعنی یک گیاه زلم . (ناظم الاطباء).
-
زلمة
لغتنامه دهخدا
زلمة. [ زَ ل َم َ / زُ ل َ م َ / زُ م َ / زَ م َ ] (ع ص ، اِ) راست و درست و صحیح و محقق و مانا و مشابه . (ناظم الاطباء). هیئت و شباهت . (از اقرب الموارد). یقال : هو العبد زلمة؛ ای حقاً او قده قد العبد او حذوه حذو العبد او یشبهه کانه هو. و کذا هو العب...
-
جستوجو در متن
-
تاریکا
لغتنامه دهخدا
تاریکا. (اِ) در تداول عامه ، تاریکی و ظلمت .
-
ابن دیصان
لغتنامه دهخدا
ابن دیصان . [ اِ ن ُ دَ ] (اِخ ) پدر او نهامه و مادرش نهشیران است (154-222 م .). دیصان رودی است که بر رُها (اورفه ) گذرد و نام ابن دیصان مأخوذ از اسم آن رود باشد. پدر او از هیاطله و در دربار معنو پرورش یافته و با پسر او ابگر در یک جا درس خوانده دانش...