کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظلفاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظلفاء
لغتنامه دهخدا
ظلفاء. [ ظَ ] (ع ص ، اِ) سنگ سخت یا زمین برابر دراز گسترده .
-
واژههای همآوا
-
ذلفاء
لغتنامه دهخدا
ذلفاء. [ ذَ ] (اِخ ) بنت الابیض زوجة و معشوقه ٔنجدة ابن الاسود پسر عم خود. وی کنیزکی از اهل مدینه معاصر خلفای اموی است ، او را در ابتداء سعیدبن عبدالملک بخرید و سپس ببرادر او سلیمان بن عبدالملک رسید واو عشقی بیش از حدّ به وی می ورزید و او را در عشق ذ...
-
ذلفاء
لغتنامه دهخدا
ذلفاء. [ ذَ ] (اِخ ) جاریة ابن طرخان . مرزبانی در الموشح گوید: اخبرنی محمدبن یحیی قال یروی ان ّ العباس بن الاحنف دخل علی الذلفاء جاریة ابن طرخان فقال اجیزی هذا البیت :اهدی له احبابه اُترُجّه فبکی و اشفق من عیافة زاجرفقالت :خاف التلوّن اِذْ اَتَته لان...
-
ذلفاء
لغتنامه دهخدا
ذلفاء. [ ذَ ] (اِخ ) شاعره ای معاصر خلفای عباسی . ابن الندیم در الفهرست گوید: شاعره ای قلیل الشعر است - انتهی . و او را با ابونواس ماجرائی چند است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 295 س 6 و عقدالفرید ج 7 ص 71 و 73 و 74 و ع...
-
ذلفاء
لغتنامه دهخدا
ذلفاء. [ ذَ ] (ع ص ) تأنیث اءَذلف . زن باریک قصبه ٔ بینی . ج ، ذُلف .