کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظاهراً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظاهراً
لغتنامه دهخدا
ظاهراً.[ هَِ رَن ْ ] (ع ق ) بر حسب ظاهر. علی الظاهر. چنانکه به نظر می آید. مانا. همانا. پنداری . گوئی . گوئیا. گویا. محتمل است . دزندیس . (برهان قاطع). یحتمل . یمکن .باشد که . شاید. تواند بود. تواند بودن : ظاهراً آن شاخ اصل میوه است باطناً بهر ثمر شد...
-
جستوجو در متن
-
آراک
لغتنامه دهخدا
آراک . (اِ) جزیره . و ظاهراً مصحف آداک است .
-
لوقوقون
لغتنامه دهخدا
لوقوقون . (معرب ، اِ) ظاهراً مصحف لوتوقون باشد.
-
چولج
لغتنامه دهخدا
چولج . [ ] (اِ) زردک . حویج . اما ظاهراً مصحف حویج باشد.
-
داهس
لغتنامه دهخدا
داهس . [ هَِ] (اِ) ظاهراً مصحف داحس باشد. رجوع به داحس شود.
-
گودبان
لغتنامه دهخدا
گودبان . (اِ) کوهان شتر. (غیاث ) (آنندراج ). ظاهراً تصحیف کوهان است .
-
فاروز
لغتنامه دهخدا
فاروز. (اِخ ) از قریه های نسا. (از معجم البلدان ). ظاهراً همان فاروج باشد. رجوع به فاروج شود.
-
فاشون
لغتنامه دهخدا
فاشون . (اِخ ) جایی است در بخارا. (معجم البلدان از عمرانی ). ظاهراً همان فاشوق است . رجوع به فاشوق شود.
-
هرندی
لغتنامه دهخدا
هرندی . [ هََ رَدی ی ] (ص نسبی ) ظاهراً منسوب به هرند اصفهان است .
-
همانی
لغتنامه دهخدا
همانی . [ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به همان که ظاهراً قریه ای است در عراق . (سمعانی ).
-
وی
لغتنامه دهخدا
وی . [ وُ ] (صوت ) کلمه ای است که در محل تعجب و حیرت گویند. (برهان ). ووی . ظاهراً صورتی از وای باشد.
-
آبوند
لغتنامه دهخدا
آبوند. [ وَ ] (اِ مرکب ) ظرف آب ، و ظاهراً آوند مخفف این کلمه است .
-
آساره
لغتنامه دهخدا
آساره . [ رَ / رِ ] (اِ)حساب . و ظاهراً این صورت تصحیف آمار و آماره است .
-
آسوده
لغتنامه دهخدا
آسوده . [ دَ] (اِخ ) ظاهراً تخلص شاعری . رجوع به سطر فوق شود.