کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طینت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طینت
لغتنامه دهخدا
طینت . [ ن َ ] (از ع ، اِ)طینة. سرشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فطرت ، جبلت ، خلقت ، طبع، طبیعت ، خمیره ، آب و گل ، گل آدمی ، غریزه ، نهاد، عنبرسرشت از صفات اوست . (آنندراج ) : عدل را در طینت آدم مخمر کرد حق تا برآری خلق را از ظلم چون موی از خمیر. ...
-
طینت
لغتنامه دهخدا
طینت . [ ن َ ] (ع اِ) سرشت . طینة. رجوع به طینة شود.
-
واژههای مشابه
-
نیک طینت
لغتنامه دهخدا
نیک طینت . [ ن َ ] (ص مرکب ) خوش ذات . (ناظم الاطباء).نیک سرشت . نکوسرشت . پاک نهاد. پاکیزه طینت . نیک جبلت .
-
ناقص طینت
لغتنامه دهخدا
ناقص طینت . [ ق ِ ن َ ] (ص مرکب ) رجوع به ناقص خلقت و ناقص الخلقه شود.
-
نازک طینت
لغتنامه دهخدا
نازک طینت . [ زُ ن َ ] (ص مرکب ) نازک طبع. نازک طبیعت . حساس . نازپرورده : مغیلان پای نازک طینتان را در حنا داردچه غم دارد ز خارآن کس که آتش زیر پا دارد.طالب (از آنندراج ).
-
پاک طینت
لغتنامه دهخدا
پاک طینت . [ ن َ ] (ص مرکب ) پاک سرشت . پاک نهاد. پاک فطرت .
-
خشک طینت
لغتنامه دهخدا
خشک طینت . [ خ ُ ن َ ] (ص مرکب ) کسی که از او انتفاع نتوان کرد. ممسک . خشک پهلو. خشک نهاد. (آنندراج ) : از خشک طینتان مطلب جز جواب خشک .صائب (از آنندراج ).
-
خوش طینت
لغتنامه دهخدا
خوش طینت . [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ] (ص مرکب ) نیک نهاد. نیکونهاد. (یادداشت مؤلف ). خوب سرشت . پاک نهاد.
-
واژههای همآوا
-
طینة
لغتنامه دهخدا
طینة. [ ن َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک دمیاط (از توابع مصر). (منتهی الارب ) (آنندراج ). شهر کوچکی است بین فرما و تنیس بخاک مصر. (معجم البلدان ).
-
تینة
لغتنامه دهخدا
تینة. [ ن َ ] (ع اِ) یکی تین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واحد تین ؛ یعنی یکدانه انجیر. (ناظم الاطباء). یک انجیر تازه و تر. (آنندراج ). || دبر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دُبُر. انجیره . کون . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
نیک ذات
لغتنامه دهخدا
نیک ذات . (ص مرکب ) نیک نهاد. نیک طینت . (آنندراج ). خوش طینت .
-
خوش نفس
لغتنامه دهخدا
خوش نفس . [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ] (ص مرکب ) خوش طینت . پاک طینت . خیرخواه عموم مردم . مقابل بدنَفْس . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ).