کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیس
لغتنامه دهخدا
طیس . [ ] (اِخ ) (بندر...) از بنادر قدیم و معتبر بوده است [ در بلوچستان ] و بمرور دهور خراب و معدوم الاثر شده بود. در سنه ٔ 1282 هَ . ق . از خوانین مکران به وکیل الملک مرحوم اطلاع دادند که چنین بندری در لب دریا واقع است ، وکیل الملک این بنده را در فص...
-
طیس
لغتنامه دهخدا
طیس . [ طَ ] (ع مص ) بسیار گردیدن . (منتهی الارب ). فراوان شدن . زیاد گردیدن . || (اِ) عدد بسیار. || هرچه بر زمین باشد از خس و خاشاک . || هر مخلوق کثیرالنسل مانند مور و مگس و هوام . || خاکریزها. || دریاها. طیسل در همه ٔ معانی . رجوع به طیسل شود. || ب...
-
واژههای مشابه
-
طیس کیان
لغتنامه دهخدا
طیس کیان . [ ] (اِخ ) محلی در جنوب مُکران .
-
واژههای همآوا
-
تیس
لغتنامه دهخدا
تیس . (اِ) گونه ای از غبیرا. غبیراء بری . گونه ای از پستنک که درختچه ای است قلیل الوجود در جنگلهای شمالی ایران در ارتفاعات بسیار مثلاً در کلاردشت و نور و پل زنگوله و کجور، میان ارتفاعات 1700 تا 2600 گزی . و نام تیس را در نور به این گیاه دهند. (از یاد...
-
تیس
لغتنامه دهخدا
تیس . (اِخ ) بندری نزدیک چاه بهار به خلیج فارس . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
تیس
لغتنامه دهخدا
تیس . [ ت َ ] (ع اِ) تکه و نر از آهو یا آنکه بر آن یکسال گذشته باشد. ج ، تیوس . اتیاس . تیسة. متیوسا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نر از آهو و بز و وعول . ج ، تیوس و اتیاس و تیسة و اسم الجمع متیوسا. (از اقرب الموارد). به معنی بز نر که در گله فحل با...
-
تیس
لغتنامه دهخدا
تیس . [ ت َ ی َ ] (ع اِمص ) اسم مصدر است از تیساء. (از منتهی الارب ). مانستن هر دو شاخ حیوانی به شاخهای بز کوهی . (ناظم الاطباء). رجوع به تیساء شود.
-
جستوجو در متن
-
برقاطیس
لغتنامه دهخدا
برقاطیس . [ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: برق + الف + طیس ،مغناطیس ) الکترومانیِتیسم . مبحثی از علم برق که از آثار مغناطیس جریان برق و تأثیرات متقابل برق و مغناطیس بحث میکند. رجوع به دائرة المعارف فارسی شود.
-
طیسل
لغتنامه دهخدا
طیسل . [ طَ س َ ] (ع اِ) سراب . || باد، یا باد سخت . || غبار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرده . گرد بسیار. (مهذب الاسماء). || جماعت . (منتهی الارب ). || (ص ) شب تاریک . || بسیار از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ): ماء طیسل ؛ آب بسیار. نعم طیسل ؛ ...
-
بلوچستان
لغتنامه دهخدا
بلوچستان . [ ب َ چ ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ٔ جنوب شرقی ایران و محدود است از شمال به سیستان ، ازجنوب به دریای عمان ، از مشرق به پاکستان ، از مغرب به شهرستانهای جیرفت و بندرعباس . درسازمانهای فعلی کشور از شهرستانهای زاهدان ، سراوان ،ایرانشهر، خاش و چاه به...