کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیرانی
لغتنامه دهخدا
طیرانی . (ص نسبی ) کسی که اهل قریه ٔ طیرا از قراء اصفهان باشد. منسوب به طیرا. (سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
طیری
لغتنامه دهخدا
طیری . [ را ] (اِخ ) دهیست به اصفهان . طیرانی منسوب به وی . (منتهی الارب ). یاقوت در معجم البلدان حرف آخر این کلمه را بصورت الف ضبط کرده نه بصورت یاء چنانکه گذشت . رجوع به طیرا شود.
-
ثعلبة
لغتنامه دهخدا
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن قیظی بن صخربن سلمه ٔ انصاری . صحابی است . مطین و طیرانی ، و جز آنان ، او را در زمره ٔ اصحاب بدر و صفین گفته اند. (کتاب الاصابه ج 2091).
-
قبرسی
لغتنامه دهخدا
قبرسی . [ ق ِ رِ سی ی ] (اِخ ) طاهربن عیسی بن قبرس مقری حضری تمیمی به جد خود قبرس منسوب است . ابوعلی حسن بن مسعودبن رزین دمشقی حافظ، آن را به کسر قاف و راء ضبط کرده است . وی ازاصبغبن قرح روایت دارد و از او ابوالقاسم سلیمان بن احمدبن ایوب طیرانی روایت...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ] (اِخ ) بنت الزبیربن العوام که مادرش اسماء دخت ابوبکر صدیق است از زنان معروف عرب بوده . زبیربن بکار او را از جمله اولاد زبیربن العوام شمرد و او را «خدیجةالکبری » نام برد. من (صاحب اصابه ) می گویم : از آنچه طبرانی در ترجمه ٔ حال مادر...