کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیبی سرحدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیبی سرحدی
لغتنامه دهخدا
طیبی سرحدی . [ طَی ْ ی ِ ی ِ س َ ح َدْ دی ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان است . این دهستان بین دهستان بهمئی گرمسیر، بهمئی سردسیر، طیبی گرمسیر، دشمن زیاری ، در جنوب رودخانه ٔ کارون واقع گردیده است . موقع طبیعی کوهستانی و هو...
-
واژههای مشابه
-
طیبی شاهی
لغتنامه دهخدا
طیبی شاهی . [ طَی ْ ی ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس در 8 هزارگزی جنوب میناب و 3 هزارگزی خاور راه مالرو سیریک به میناب . جلگه و گرمسیر و مالاریائی با 400 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آنجا خرما و مرکبات . شغل اهال...
-
علاءالدین طیبی
لغتنامه دهخدا
علاءالدین طیبی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) علی بن عیسی الاردبیلی انصاری . او راست : نزهة الاخیار فی ابتداء الدنیا و قدر القوی الجبار، که در آن ذکری از نیل و عجایب آن نیز نموده است ، و بترکی هم ترجمه شده است . (کشف الظنون ).
-
علی طیبی
لغتنامه دهخدا
علی طیبی . [ ع َ ی ِ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) ابن عیسی اردبیلی انصاری . رجوع به علاءالدین طیبی شود.
-
حسین طیبی
لغتنامه دهخدا
حسین طیبی . [ح ُ س َ ن ِ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ طیبی ملقب به شرف الدین و متوفی در 13 شعبان 743 هَ . ق . / 1342 م . او راست : «الکاشف عن حقایق السنن النبویة» و جز آن . (معجم المؤلفین ) (درر الکامنه ج 2 ص 68) (شذرات الذهب ج 6 ص 137) (بدر ...
-
حسن طیبی
لغتنامه دهخدا
حسن طیبی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ، ملقب به شرف الدین دمشقی . درگذشته ٔ 743 هَ . ق . او راست : التبیان در معانی و بیان و جز آن . (هدیة العارفین ج 1 ص 283) (روضات ص 224).
-
جستوجو در متن
-
کلووار
لغتنامه دهخدا
کلووار. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی سرحدی است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
کوشک
لغتنامه دهخدا
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان طیبی سرحدی که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
کلات زنگوله شاه
لغتنامه دهخدا
کلات زنگوله شاه . [ ک َ زَ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان ومرکز دهستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گرآب
لغتنامه دهخدا
گرآب . [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طیبی در سرحدی بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، در9هزارگزی جنوب باختری قلعه رئیسی . مرکز دهستان و سکنه ٔ آن 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
لاش
لغتنامه دهخدا
لاش . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طیبی سرحدی . بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان واقع در 7 هزارگزی خاوری قلعه رئیسی مرکز دهستان . دارای 50 تن سکنه است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
لنگور
لغتنامه دهخدا
لنگور. [ ل ُ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع در19000گزی جنوب خاوری قلعه رئیسی . مرکز دهستان و دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
چالگروه
لغتنامه دهخدا
چالگروه . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان که در 6 هزارگزی خاور قلعه رئیسی واقع شده و 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).