کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رقمیات
لغتنامه دهخدا
رقمیات . [ رَ ق َ می یا ] (ص نسبی ) تیره های منسوب به رقم مدینه ٔ طیبه . (ناظم الاطباء). رجوع به رقم شود.
-
مجبورة
لغتنامه دهخدا
مجبورة. [ م َ رَ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ منوره . (منتهی الارب ). نام مدینه ٔ طیبه . (ناظم الاطباء).
-
پنج ارکان
لغتنامه دهخدا
پنج ارکان . [ پ َ اَ ] (اِ مرکب ) عبارت از پنج بنای اسلام است و آن کلمه ٔ طیبه و نماز و روزه و حج و زکوة است . (غیاث اللغات ).
-
ظلیمة
لغتنامه دهخدا
ظلیمة.[ ظَ م َ ] (ع اِ) شیر که پیش از جغرات شدن خورده شود. یقال : سقانا ظلیمة طیبة. || دادخواهی . الظلیمة! الظلیمة!؛ فغان ! فریاد! ای داد! || ستم . (مهذب الاسماء).
-
تبوکیه
لغتنامه دهخدا
تبوکیه . [ ت َ کی ی َ ] (اِخ ) نام سال نهم از هجرت رسول صلوات اﷲ علیه و آله به مدینه ٔ طیبه و آن مطابق با سال بیست و سیم بعثت باشد.
-
ابی
لغتنامه دهخدا
ابی . [ اَب ْ با ] (اِخ ) نام نهری میان کوفه و قصر بنی مقاتل . || نام نهری بواسط عراق . || نام چاهی بمدینه بنی قریظه را. || نام چاهی بمدینه ٔ طیبة.
-
خمسه ٔ طاهره
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ طاهره . [ خ َ س َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) خمسه ٔ آل عبا. خمسه ٔ طیبه . پنج تن . رجوع به خمسه ٔ آل عبا شود.
-
کفته
لغتنامه دهخدا
کفته . [ ک َ ت َ ] (اِخ ) نام گورستان مدینه ٔ طیبه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نام گورستان مدینه بدان جهت که بخود فراز گیرد مردم را یا آن زود بخورد آنها را زیرا که شوره زار است . (منتهی الارب ).
-
زغابة
لغتنامه دهخدا
زغابة. [ زُ ب َ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک مدینه ، غربی مشهد سیدناحمزه رضی اﷲ عنه و یفتح . (منتهی الارب ). بدون الف و لام نام موضعی در نزدیکی مدینه ٔ طیبه . (ناظم الاطباء).
-
قاع
لغتنامه دهخدا
قاع . (اِخ ) نام قلعه ای است در مدینه ٔ طیبه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). وبه آن «اُطم البلویین » گفته میشود و در کنار آن چاهی است موسوم به چاه غدق . (معجم البلدان ج 7 ص 15).
-
علی هاجرها السلام
لغتنامه دهخدا
علی هاجرها السلام . [ ع َ لا ج ِ رِ هَس ْ س َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) بر هجرت کننده ٔ بدانجا (حضرت پیغمبر) درود باد! این جمله را پس از ذکر «مدینه ٔ طیبه » آرند.
-
مطیبة
لغتنامه دهخدا
مطیبة. [ م ُ طَی ْ ی َ ب َ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ منوره ، صانهااﷲ تعالی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طابة و طیبة و مطیبة، از نامهای مدینه ٔ رسول المصطفی (ص ) است . (از معجم متن اللغة).
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) حمزه ملقب به مهنابن ابی هاشم داود الملقب بالقائم از شرفای مدینه ٔ طیبه . رجوع به حبط ج 1 ص 410 شود.
-
پنج تن
لغتنامه دهخدا
پنج تن . [ پ َ ت َ ] (اِخ ) پنج تن آل عبا. پنج تن پاک . محمد، علی ، فاطمه ، حسن و حسین سلام اﷲ علیهم اجمعین . خمسه ٔ آل عبا. خمسه ٔ طیبة.
-
بری
لغتنامه دهخدا
بری . [ ب ُرْ را ] (ع اِ) کلمه ٔ طیبه . (از منتهی الارب ). سخن نیک و طیب ، و آن مأخوذ ازبِرّ است به معنی لطف و شفقت . (از ذیل اقرب الموارداز تاج ). کلام خوب محبت آمیز مطبوع . (ناظم الاطباء).