کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیالسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیالسی
لغتنامه دهخدا
طیالسی . [ طَ ل ِ سی ی ] (اِخ ) ابوداود سلیمان بن داودبن الجارود الطیالسی . اصل وی از فارس بود ولی در بصره اقامت گزید.پدر وی از موالی قریش و مادر وی نیز بنده ای بود بنی نصربن معویه را. وی از شعبه و ثوری و هشام و ستوائی و همام بن یحیی و زیادبن یزید و ...
-
طیالسی
لغتنامه دهخدا
طیالسی . [ طَ ل ِ سی ی ] (ص نسبی ) سمعانی در انساب آورده است : این نسبت به طیالسه است و آن جامه ای است که بالای عمامه باشد. (از انساب سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) همام بن عبدالملک طیالسی . رجوع به همام ... شود.
-
ابوداود
لغتنامه دهخدا
ابوداود. [ اَ وو ] (اِخ ) سلیمان بن داود طیالسی . رجوع به سلیمان ... شود.
-
ابوالعلاء
لغتنامه دهخدا
ابوالعلاء. [ اَ ب ُ ل ع َ ] (اِخ )عمروبن العلاء. ابوالولید طیالسی از او روایت کند.
-
ابوسلمه
لغتنامه دهخدا
ابوسلمه . [ اَ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) مغیرةبن مسلم الخراسانی القسمی . محدّث است و ابوداود طیالسی از او روایت کند.
-
ابوشیبه
لغتنامه دهخدا
ابوشیبه . [ اَ ش َ ب َ ] (اِخ ) رجأبن کیسان محدّث است و ابوداود طیالسی از او روایت کند.
-
ابوقدامه
لغتنامه دهخدا
ابوقدامه . [ اَ ق ُ م َ ] (اِخ ) حارث بن عبید. محدث است و ابوداود طیالسی از او روایت کند.
-
حبان
لغتنامه دهخدا
حبان . [ ح ب ْ با ] (اِخ ) ابومعمر، شیخ ابوداود طیالسی است . مجهول الحال است . از جابربن زید روایت کند. رجوع به لسان المیزان ج 2 ص 166 شود.
-
زبیری
لغتنامه دهخدا
زبیری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) حبیب بن هودة، از اولاد زبیربن هلالی ومنسوب بدوست . وی جد یونس بن حبیب صاحب ابوداود طیالسی است . شعبه از او روایت دارد. (از انساب سمعانی ).
-
زبیری
لغتنامه دهخدا
زبیری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) یونس بن حبیب ، نوه ٔ حبیب بن هوده ٔ زبیری و صاحب ابوداود طیالسی است . (از انساب سمعانی ). رجوع به زبیری (... حبیب بن هوده ) شود.
-
شقری
لغتنامه دهخدا
شقری . [ ش َ ری ی ] (اِخ ) ابوبکر مطرف بن معقل شقری تمیمی . از ابن سیرین و حسن و شعبی روایت کرد، و نضربن شمیل و ابوداود طیالسی و جز وی از او روایت دارند. اخبار او موثق است . (از لباب الانساب ).
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) عبدالحمیدبن عصام مکنی به ابوعبداﷲ. وی از سلیمان بن ابوهوذه و یزیدبن هارون و ابوداود طیالسی و عبدالمجیدبن ابی رواد روایت کند و جماعتی از او روایت دارند. (از تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص 209).
-
حزم
لغتنامه دهخدا
حزم . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی کعب انصاری . ابوداود طیالسی گوید که عبدالرحمان ابن جابراز حزم روایت دارد، ولیکن جز حبان کسی او را یاد نکرده است . (الاصابة ج 2 ص 7 قسم 1) (قاموس الاعلام ترکی ).