کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طَّامَّةُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طامه
لغتنامه دهخدا
طامه . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جی بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . در چهارهزارگزی شمال اصفهان و سه هزارگزی باختر راه اصفهان به برخواره . جلگه و معتدل . با 161 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات ، پنبه و تریاک و صیفی . شغل اهالی زراعت و راه ...
-
طامه
لغتنامه دهخدا
طامه . [ م َ ] (اِخ ) دهی است ازبخش نطنز شهرستان کاشان در 60هزارگزی جنوب نطنز به اردستان . کوهستانی سردسیر. با 1100 تن سکنه . آب آن از 8 رشته قنات . محصول آنجا غلات و حبوبات و میوه جات وگلابی آن به خوبی مشهور است . شغل مردان : زراعت است وعده ای برای ...
-
طامة
لغتنامه دهخدا
طامة. [ طام ْ م َ ] (ع اِ) روز قیامت ، بدان جهت که غالب و فوق همه چیزهاست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در لغت روز قیامت را گویند کما فی الصراح . (کشاف اصطلاحات الفنون ). نامی است رستاخیز را. (مهذب الاسماء). قیامت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 66). روز ج...
-
طامة الکبری
لغتنامه دهخدا
طامة الکبری . [ طام ْ م َ تُل ْ ک ُ را ] (اِخ ) (الَ ...) لقب شیخ نجم الدین ، ابوالجناب ، احمدبن عمر الخیوقی است . رجوع به ابوالجناب شود.
-
واژههای همآوا
-
طعمة
لغتنامه دهخدا
طعمة. [ طَ م َ ] (ع مص ) یک بار چشیدن . (منتخب اللغات ) (غیاث اللغات ).
-
طعمة
لغتنامه دهخدا
طعمة. [ طِ م َ ] (ع اِ) روش خوردن .یقال : فلان حسن الطعمة؛ ای حسن السیرة فی الاکل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). روش و سیرت در خوردن : ز جغد و بوم به دیدار شوم تر صد ره ولی به طعمه و خیتال جخج گوی همای . سوزنی .|| حرص در خوردن . (منتخب اللغات ).
-
طعمة
لغتنامه دهخدا
طعمة. [ طُ م َ ] (ع اِ) طعمه . خورش . یقال : جعلت ضیعتی طعمة له . ج ، طُعَم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خوراک . طُعم . غذا. خوردنی . || روزی . (زمخشری ) (غیاث اللغات ) : ملکان مرغ شکارندو فلک باز سپیدتا جهان بود و بوَد مرغ بوَد طعمه ٔ باز. فرخی .این...
-
تامة
لغتنامه دهخدا
تامة. [ تام ْ م َ ] (ع ص ) تأنیث تام .ج ، تامات . رجوع به تام و تامات و فرهنگ نظام شود.
-
تئمة
لغتنامه دهخدا
تئمة. [ ت ِءْ م َ ] (ع اِ) گوسپند شیر که از آن ِ زن باشد و او دوشیده باشد آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). الشاة تکون للمراءة تحلبها. (اقرب الموارد).
-
طامة
لغتنامه دهخدا
طامة. [ طام ْ م َ ] (ع اِ) روز قیامت ، بدان جهت که غالب و فوق همه چیزهاست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در لغت روز قیامت را گویند کما فی الصراح . (کشاف اصطلاحات الفنون ). نامی است رستاخیز را. (مهذب الاسماء). قیامت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 66). روز ج...
-
جستوجو در متن
-
طیم
لغتنامه دهخدا
طیم . [ طَ ] (ع مص ) سرشتن خدای کسی را بر نیکوئی . یقال : طامه اﷲ علی الخیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مصدر «طامه اﷲ علی الخیر»؛ ای جبله . (تاج المصادر بیهقی ). || نیکوکار شدن . یقال : طام فلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
محترس
لغتنامه دهخدا
محترس . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتراس . محتفظ. خود را پاس دارنده از چیزی . کسی که پاس می دارد از مخالفت و حراست می کند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : به حصانت آن حصن از صدمه ٔ اولی و طامه ٔ کبری محترس شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 195). || آنک...
-
نطنز
لغتنامه دهخدا
نطنز. [ ن َ طَ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان کاشان است ، این بخش در قسمت جنوب غربی شهرستان کاشان واقع است و هوای آن به نسبت پست و بلندی زمین متغیر است ، قسمت غربی و جنوبی بخش کوهستانی و سردسیر است و قسمت شرقی و شمالی آن دشت شنزار است و هوائی مع...