کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طَائِفٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طائف
لغتنامه دهخدا
طائف . [ ءِ ] (اِخ ) نام شهر و بلاد ثقیف در وادئی که ابتداء آن از لقیم و انتهاء آن تا وهط که دو ده اند باشد. وجه تسمیه ٔ آن بطائف آن است که طواف کرده است بر آب در طوفان . یا آنکه جبرئیل علیه السلام آن را طواف داده است بر خانه ٔ کعبه . یا آنکه طائف قب...
-
طائف
لغتنامه دهخدا
طائف . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) پاسبان شب . عسس . شبگرد. (منتهی الارب ). || خانه ٔ کمان که مابین گوشه و ابهر است و یا نزدیک عظم ذراع از کبد قوس . (تاج العروس ) (منتهی الارب ). || گاو نر که نزدیک طرف خرمن باشد. || سنگ از کوه بیرون جسته . || خادم که بنرمی و ع...
-
غزوه ٔ طائف
لغتنامه دهخدا
غزوه ٔ طائف . [ غ َزْ وَ ی ِ ءِ ] (اِخ ) این غزوه به سال هشتم هجرت واقع شد. رسول خدا از حنین به قصد طائف حرکت کرد و خالدبن ولید را بر مقدمه فرستاد، و طایفه ٔ ثقیف در حصن خود قرار گرفته آماده ٔ جنگ شده بودند. رسول اکرم در نزدیکی قلعه ٔ طائف فرودآمد و ...
-
جستوجو در متن
-
فتق
لغتنامه دهخدا
فتق . [ ف ُ ت ُ ] (اِخ ) دهی است به طائف . (منتهی الارب ). قریه ای است در طائف ، و گویند از مخلفه های طائف است . (از معجم البلدان ).
-
هدا
لغتنامه دهخدا
هدا. [ هََ ] (اِخ ) جایی است از نواحی طائف . (معجم البلدان ). رجوع به طائف شود.
-
حکرة
لغتنامه دهخدا
حکرة. [ ح ُ رَ ] (اِخ ) روستایی است به طائف . یکی از مخالیف طائف . (معجم البلدان ).
-
عمق
لغتنامه دهخدا
عمق . [ع َ ] (اِخ ) وادیی است از وادیهای طائف . و هنگام محاصره ٔ طائف حضرت رسول (ص ) به این مکان فرودآمدند. در آنجا چاهی است که عمیقتر از آن در طائف نباشد. (از معجم البلدان ). رودباری است در طائف . (منتهی الارب ).
-
بجرة
لغتنامه دهخدا
بجرة. [ ب ُ رَ ] (اِخ ) ابن بجره می فروشی بوده در طائف . (از منتهی الارب ). خماری در طائف . (از اقرب الموارد). نام می فروشی در طائف . (ناظم الاطباء).
-
فرق المنازل
لغتنامه دهخدا
فرق المنازل . [ ف َ قُل ْ م َ زِ ] (اِخ ) دهی است نزدیک طائف . (منتهی الارب ). رجوع به طائف شود.
-
هدة
لغتنامه دهخدا
هدة. [ هََ دَ / هََ دْ دَ ] (اِخ ) موضعی است میان عسقان و مکه یا آن از طائف است . (منتهی الارب ). جایی است بین مکه و طائف . (معجم البلدان ).
-
ضیقة
لغتنامه دهخدا
ضیقة. [ ق َ ] (اِخ ) راهی است بین طائف و حنین . (منتهی الارب ). زمینی است بین طائف و حنین . (منتخب اللغات ).
-
خدود
لغتنامه دهخدا
خدود. [ خ ُ ] (اِخ ) نام کورتی است به طائف . نصر می گوید: خدود، گوشه ای است از سرزمین نزدیک طائف . (از معجم البلدان ).
-
طایف
لغتنامه دهخدا
طایف . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به طائف شود.
-
ثرور
لغتنامه دهخدا
ثرور. [ ث ُ ] (اِخ ) یکی از نواحی طائف است . (مراصد الاطلاع ).