کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طویله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طویله
لغتنامه دهخدا
طویله . [ طَ ل َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهمئی گرمسیر بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان در 13 هزارگزی شمال باختری لک لک مرکزدهستان و 42 هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ جایزان به آغاجاری با 40 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
طویله
لغتنامه دهخدا
طویله . [ طَ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون در 64 هزارگزی خاور فهلیان و دامنه ٔ خاوری کوه طویله . معتدل و مالاریائی با 280 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و قالی بافی . راه آن م...
-
طویله
لغتنامه دهخدا
طویله . [ طَ ل َ/ ل ِ ] (از ع ، ص ) تأنیث طویل . زن درازبالا. (منتهی الارب ): قصیره ای از طویله ؛ مختصری از مطول . خرمائی ازخرمابنی . || (اِ) رشته . سمط : دوات راغرضی بود و همچنین غرض است در آن طویله ٔ گوهر که یافتی ز پدر. فرخی .ز رنگ و بوی همه خیره...
-
واژههای مشابه
-
طویله بستن
لغتنامه دهخدا
طویله بستن . [ طَ ل َ / ل ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) خیمه زدن . (آنندراج ).
-
طویله گاه
لغتنامه دهخدا
طویله گاه . [ طَ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه در 5 هزارگزی باختر کنگاور و3 هزارگزی شمال شوسه ٔ کنگاور به کرمانشاه . دره و سردسیر با 72 تن سکنه . آب آن از چشمه و نهر کبوترلانه . محصول آنجا غلات دیمی و آب و قلمستان . شغ...
-
طویله گاه
لغتنامه دهخدا
طویله گاه . [ طَ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد در 32 هزارگزی خاور هرسم و 5 هزارگزی تالاندشت . دشت و دامنه و سردسیر با 250 تن سکنه . آب آن از چاه .محصول آنجا غلات دیمی و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه آن مالرو ا...
-
طویله درق
لغتنامه دهخدا
طویله درق . [ طَ ل َ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان در 21 هزارگزی زنجان کنار راه مالرو قیدار. کوهستانی و سردسیر با 222 تن سکنه . آب آن از چشمه .محصولات آنجا غلات و انگور. شغل اهالی زراعت و قالی وگلیم و جاجیم بافی . ر...
-
طویله ها
لغتنامه دهخدا
طویله ها. [ طَ ل َ ] (اِخ ) از چهار آبادی کوچک بنام طویله ٔ بزرگ ، طویله ٔ کوچک و کواکب و سادات تشکیل شده که در نزدیکی هم واقع و تابع بخش مرکزی شهرستان اهواز میباشند، در 48 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 15 هزارگزی جنوب راویس به هفتگل . دشت و گرمسیر با 2...
-
هم طویله
لغتنامه دهخدا
هم طویله . [ هََ طَ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) دو چهارپا که آنها را در یک آخور یا استبل بندند: دو خر را که هم طویله کنند، هم بو نشوند هم خو میشوند. || هم رشته ، چه طویله به معنی سمط و رشته بود. || قرین . مقارن : اگر با متانت قلم مهابت شمشیر هم طویله نباشد...
-
جزیره ٔ طویله
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ طویله . [ ج َ رَ ی ِ طَ ل َ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ کشم است که به نامهای جزیره ٔ ابن کوان وجزیره ٔ ابرکافان و جز آن نامیده شده است . رجوع به کلمات مرقوم و کتاب سرزمین های خلافت شرقی ص 282 شود.
-
میخ طویله
لغتنامه دهخدا
میخ طویله .[ طَ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) این ترکیب معمولاً به فک اضافه به کار رود و مراد از آن میخ بزرگ و کلفت و بلندی است که بر سر حلقه ای دارد برای گذراندن طناب از آن . میخ بزرگ که یک سر بخو (پابند) بدان بندند. (از یادداشت مؤلف ). در گناباد خراسان ،...
-
جستوجو در متن
-
قصیرة
لغتنامه دهخدا
قصیرة. [ ق َ رَ ] (ع ص ) کوتاه . رجوع به قصیر شود. || زنی که وی رابه خانه بازداشته باشند و نگذارند که بیرون آید. || دانی النسب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد):فلان ابن عمی قصیرة. || کنایه از خرما: قصیرة من طویلة؛ خرما از خرمابن است . (منتهی الارب ). ...
-
کلان
لغتنامه دهخدا
کلان . [ ک ِ ] (اِ) کلیدان و آن بست و بند درهای باغ و طویله و امثال آن باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء).