کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طلال
لغتنامه دهخدا
طلال . [ طَ ] (اِخ ) موضعی است در شعر ابوالصخر الهذلی : یفیدون القیان مقینات کاطلاءالنعاج بذی طَلال .(از معجم البلدان ).
-
طلال
لغتنامه دهخدا
طلال . [ طِ ] (اِخ ) ذوطِلال ؛ آبی است یا موضعی است به بلاد بنی مُرّة. || اسب ابوسلمان بن ربیعة. (منتهی الارب ).
-
طلال
لغتنامه دهخدا
طلال . [ طِ ] (ع اِ) ج ِ طَل ّ. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
طلال الرشید
لغتنامه دهخدا
طلال الرشید. [ طَ لُرْ رَ ] (اِخ ) طلال بن عبداﷲبن علی الرشید (1238-1283 هَ . ق .). از امراء آل رشید نجد. پدرش وی را در امارت حائل جانشین خویش ساخت و وی بر جوف و خیبر وتیماء و قسمتی از قصیم مستولی شد و از عهده ٔ فرمانروائی نیکو برآمد و راهها ایمن گرد...
-
واژههای همآوا
-
تلال
لغتنامه دهخدا
تلال . [ ت َ ] (ع اِ) از اتباع است ، یقال : هو الضلال بن التلال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلالة شود.
-
تلال
لغتنامه دهخدا
تلال . [ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ تل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). توده ٔ خاک و توده ٔ ریگ و پشته . (آنندراج ) : در فصل ربیع کلاله ٔ لاله از قلال جبال و یفاع تلال او چون قندیل عقیقین از صوامع رهابین تابان . (سندبادنامه ص 120).
-
جستوجو در متن
-
متعب بن عبدا
لغتنامه دهخدا
متعب بن عبدا. [ م ُ ع ِ ب ِ ن ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) از امرای آل رشید است که در سرزمین نجد حکومت داشته است (سنه ٔ 1283) متعب پس از برادرش طلال امارت حائل و اطراف آن را به دست گرفت لیکن طولی نکشید که بدست فرزندان طلال کشته شد. (از اعلام زرکلی ، ج 6 ...
-
ابن رشید
لغتنامه دهخدا
ابن رشید. [ اِن ُ رَ ] (اِخ ) چند تن از امرای وهابیان جبل شمر که از سال 1250 هَ .ق . فرمانروائی داشته اند باین کنیت مشهورند. نخستین آنها عبداﷲبن رشید است و نام افراد این خاندان که امارت یافته اند بدین قرار است : عبداﷲبن رشید (1250 - 1263). طلال بن عب...
-
طل
لغتنامه دهخدا
طل . [ طَل ل ] (ع اِ) باران ریزه . (منتهی الارب )(منتخب اللغات ). سبکترین و ضعیفترین باران . نم . (منتهی الارب ). شب نم . (منتخب اللغات ). فوق نم و کم از باران . (منتهی الارب ). مطر ضعیف . باران ضعیف . (منتخب اللغات ). باران نرم . (مهذب الاسماء). نرم...
-
دمن
لغتنامه دهخدا
دمن . [ دِ م َ ] (ع اِ) ج ِ دِمْنَة. (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ دمنه ، به معنی سرگین دان . (از شرفنامه ٔ منیری ) (از برهان ). مزبله که خاکروبه و نجاست در آنجا اندازند. (آنندراج ) (غیاث ). در منتهی الارب دمن به کسر دال و ...
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [ رَ ] (ع اِ) سرای . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء) (دهار) (از شعوری ج 2 ورق 8) (ناظم الاطباء). ج ، رِباع ، رُبوع ، اَرْبُع، اَرباع . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خانه ، در هر کجا باشد. (ا...
-
گذشته
لغتنامه دهخدا
گذشته . [ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) ماضی . ماضیه . پیشین . بشده . رفته . وقتی که برفته . زمانی پیش از حال . مقابل آینده . استقبال . آتیه : سالِفَه ؛ ایام گذشته . بارِجَه ؛ شب گذشته . (منتهی الارب ) (دهار) : یکی حال از گذشته دی دگر از مانده ٔ فر...