کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طفقان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طفقان
لغتنامه دهخدا
طفقان . [ ] (اِخ ) نام کوهی است به تغزغز که در پیش آن قصبه ٔ جنیانجکث مستقر تغزغز است و از پس آن کوزارک ، جملکت ، بنجیکث ، بارلغ، جامغر. (حدود العالم ).
-
طفقان
لغتنامه دهخدا
طفقان . [ طَ ف َ ] (ع مص ) در کاری کردن ایستادن . طفق . (تاج المصادر).
-
جستوجو در متن
-
جامعز
لغتنامه دهخدا
جامعز. [ ] (اِخ ) نام دهی است به تغزغز از پس کوه طفقان . (حدود العالم ).
-
بارلغ
لغتنامه دهخدا
بارلغ. [ ] (اِخ ) نام دهی است به تغزغز از پس کوه طفقان . (حدود العالم ).
-
کوزراک
لغتنامه دهخدا
کوزراک . [ ] (اِخ ) نام دهی است از تغزغز از پس کوه طفقان . (حدودالعالم چ دانشگاه ص 77).
-
جنیانجکث
لغتنامه دهخدا
جنیانجکث . [ ] (اِخ ) قصبه ٔ تغزغز است ، شهری میانه است و مستقر ملک است و بحدود چین پیوسته است . بتابستان اندر وی سخت گرم بود و بزمستان سخت خوش و بنزدیکی وی کوهی است آنرا طفقان خوانند. (حدود العالم ).
-
بنجیکث
لغتنامه دهخدا
بنجیکث . [ ب َ ک َ ] (اِخ ) شهرکی است از سمرقند بر لب رودخانه . (حدود العالم چ دانشگاه ص 108). || دهی است به تغزغز از پس کوه طفقان . و ملک تغزغز بتابستان به این ده نشیند. (حدودالعالم چ دانشگاه ص 77).
-
درایستادن
لغتنامه دهخدا
درایستادن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) ایستادن . قائم شدن . || أخذ. (دهار). تشمیر. (تاج المصادر بیهقی ). جعل . (دهار).طفق . (ترجمان القرآن جرجانی ). آغاز کردن . شروع کردن . آغازیدن به انجام کاری . اقدام کردن . مبادرت کردن . پرداختن . مشغول شدن : اگر فرمان...