کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طغوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طغوة
لغتنامه دهخدا
طغوة. [ طَغ ْ وَ ] (ع اِ) جای بلند. || اندک از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
تقوت
لغتنامه دهخدا
تقوت . [ت َ ق َوْ وُ ] (ع مص ) خورش ساختن ، یقال : فلان یتقوت بکذا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || خوردن : تقوت به و اقتات به اقتیاتاً؛ اکله . (از اقرب الموارد). قوت گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
تغوط
لغتنامه دهخدا
تغوط. [ ت َ غ َوْ وُ ] (ع مص ) حدث کردن . (تاج المصادر بیهقی ). در مغاکی رفتن قضای حاجت را و غایط کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): قضی الحاجةکابدی و احدث ، یقال : تغوط و بال . (اقرب الموارد).