کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طریاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طریاق
لغتنامه دهخدا
طریاق . [ طِرْ ] (معرب ، اِ) تریاق است وزناً و معناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طراق . (منتهی الارب ). به فارسی تریاک گویند. (فهرست مخزن الادویه ). جوالیقی گوید: لغتی است در دریاق (که در حرف دال ذکر شد). و نیز در حرف دال آورده : دریاق لغتی است در تر...
-
واژههای همآوا
-
تریاق
لغتنامه دهخدا
تریاق . [ ت َ / ت ِرْ ] (معرب ، اِ) معرب تریاک و آن دوایی مرکب است معروف ، که چند ادویه را کوفته و بیخته در شهد آمیزند و آن دافع اقسام زهرهای نباتی و حیوانی باشد. (غیاث اللغات ). مأخوذ از یونانی ، معجونی مرکب از داروهای چند که وقتی آنرا دوای مخصوص ه...
-
تریاق
لغتنامه دهخدا
تریاق . [ ت ِرْ ] (اِخ ) دهی است به هرات . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). و رجوع به تریاقی شود.
-
جستوجو در متن
-
دریاق
لغتنامه دهخدا
دریاق . [ دَرْ / دِرْ ] (معرب ، اِ) تریاق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). تریاک . (دهار). لغتی است در تریاق و آن معرب از رومی است . (از المعرب جوالیقی ). چیزی که الم و غم میبرد. پادزهر. پازهر. یک قطعه از آن «ثریاقة»باشد. (از اقرب الموارد). طِرّاق . ...