کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرنم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرنم
لغتنامه دهخدا
طرنم . [ طَ ن َ ] (اِ) نارجیل است . (فهرست مخزن الادویة).
-
واژههای همآوا
-
ترنم
لغتنامه دهخدا
ترنم . [ ت َ رَن ْ ن ُ ] (ع اِ) آواز نیکو.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرود و نغمه و ترانه و خوش خوانی . (ناظم الاطباء) : ترنمشان خمار از گوش میبردیکی دل داد و دیگر هوش میبرد. نظامی .از تنعم نخفتی و به ترنم گفتی . (گلستان ).تنعم روید از کام و زب...
-
ترنم
لغتنامه دهخدا
ترنم . [ ت َ رَن ْ ن ُ] (ع مص ) سراییدن . (دهار) (مجمل اللغه ). سراییدن و برگردانیدن آواز. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). سراییدن و سرود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و با لفظ رستن مستعمل . (آنندراج ). غنا، خواندن نیکو و خوش گردانیدن صدا. (از اقرب ا...