کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرفه ٔ شش طاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (اِخ ) ابن الاةبن نضرةالفلتان بن منذر. شاعری بوده است . (منتهی الارب ).
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (اِخ ) ابن عرفجة. صحابی است . اصیب انفه ُ یوم الکلاب فاتخذها من ورق فأنتن ، فرخص له فی الذهب . (منتهی الارب ). و رجوع به الاصابة ج 3 ص 284 شود.
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (اِخ ) خزیمی ، ازبنی خزیمةبن رواحة. شاعری بوده است . (منتهی الارب ).
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (اِخ ) عامری ، از بنی عامربن ربیعه . شاعری بوده است . (منتهی الارب ).
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (اِخ ) لقب عمروبن العبد عبدی . شاعری بوده که بر اثر گفتن این شعر:لاتعجلا بالبکاء الیوم مطرفاولا امیریکما بالدار اذ وقفاوی را طرفة لقب نهادند. (منتهی الارب ). وی از شعراء جاهلیت و سراینده ٔ دومین قصیده از قصائد معلقات سبع است و از ...
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (اِخ ) مسجدی است به قرطبه از بلاد اندلس . (معجم البلدان ج 6 ص 43). مسجد طرفة در قرطبة است . (منتهی الارب ).
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (ع اِ) یک درخت گز، واحد طرفاء است . و بها لقب طرفةبن العبد. (منتهی الارب ).
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رِ ف َ ] (ع ص ) ناقةٌ طرفة؛ شتر ماده ای که بر یک چراگاه قرار نگیرد. || ناقه ای که فروریخته باشد نوک دهن او از پیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اشتری که بر کناره ٔ مرغزار چرا کند. (مهذب الاسماء).
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ ف َ ] (اِخ ) ستاره ای است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دو کوکب خرد است ، یکی از صورت اسد است و ماه برابر آن رسد و جنوبی او را بپوشاند و عرب گویند که این طرف اسد است که ایشان را از کواکب پنجگانه ٔ اسد خوانند و آن منزل نهم است از منازل قمر و...
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ ف َ ] (ع اِ) نقطه ٔسرخی از خون بسته در چشم که از ضربت و جز آن حادث گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نقطه ای سرخ باشد یا کبود که بر سپیده ٔ چشم افتد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و آن سرخی باشد که اندر چشم پدید آید بسبب زخمی و رنجی که به چشم رسد....
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ ف َ ] (ع اِ) یک بار جنبانیدن پلک چشم را. یقال : هو اسرع من طرفة عین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک چشم بهم زدن . یک زخم چشم .
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طُ ف َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲ مادر احمد. (منتهی الارب ).
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طُ ف َ ] (اِخ ) نام زنی بوده است معروفه : از شمار تو کس طرفه بمهر است هنوزوز شمار دگران چون در تیم دودر است .لبیبی .
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طُ ف َ ] (ع اِمص ) زخم رسیدگی چشم . اسم است مصدر را. || نوی مال . اسم است طریف و طارف و مطرف را که مال نو است . || (ص ، اِ)طُرفه . شگفت و نادر از هر چیزی . طرافة مصدر است از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چیزی که کسی ندیده باشدو بنظر خوش آید...
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [طَ رَ ف َ ] (اِخ ) خضرمی . محدث است . (منتهی الارب ).