کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرز قرار گیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ترمومتر
لغتنامه دهخدا
ترمومتر. [ ت ِ م ُ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) میزان الحراره که سرما و گرما را نشان میدهد، این لفظفرانسوی است و در فارسی مستعمل است لیکن هنوز جزء زبان نشده است . (فرهنگ نظام ). مأخوذ از ترموس بمعنی گرما و مترون بمعنی اندازه ٔ یونانی و آلتی است که از روی آن...
-
یافتن
لغتنامه دهخدا
یافتن . [ ت َ ] (مص ) وَجد. جِدة. وُجد. اِجدان . (از منتهی الارب ). وِجدان . وُجود. (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). الفاء. (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). واجد شدن . اصابت . نیل . (منتهی الارب ). مغارطة. (منتهی الارب ). یابیدن ....
-
الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
الکتریسیته . [ اِ ل ِ سی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ است از کلمه ٔ ایلقطرون (الکترون ) بمعنی کهربا یا عنبر اشهب . (یادداشت مؤلف ). الکتریسیته نام یکی از شکلهای انرژی است که بر اثر مالش دو جسم یاعمل مکانیکی چون تراکم و یا حرارت به بعضی از اجسام بلوری...
-
چغندر قند
لغتنامه دهخدا
چغندر قند. [ چ ُ غ ُ دَ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از چغندرکه به کار ساختن شکر و قند آید. قسمی چغندر که در کارخانه های بزرگ یا کارگاههای کوچک بوسایل صنعتی و شیمیائی قند و شکر از آن بدست آورند. آقای مسعود کیهان در کتاب جغرافیای اقتصادی خود...
-
پطرس
لغتنامه دهخدا
پطرس . [ پ ِ رُ ] (اِخ ) یا بطرس یا فطرس حواری در کتاب قاموس مقدس آمده است : در زبان سریانی پطرس را کیفاس خوانند یعنی سنگ و او یکی از جمله ٔ دوازده حواری و هم یکی از آن سه نفر اصحاب خاص خداوند بود محتمل است که اهل بیت صیدا یو 1:44 و پسر یونس یا یوحنا...
-
جامعة
لغتنامه دهخدا
جامعة. [ م ِ ع َ] (ع ص ) تأنیث جامع. (اقرب الموارد). گردآورنده . فراهم آورنده . جمعکننده . || (اِ) طوق . (منتهی الارب ). غل . (مهذب الاسماء). غلی که بر گردن و بر دست نهند. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نوعی از زیورکه دستها را به گردن فراهم آورد. (ا...
-
تخم
لغتنامه دهخدا
تخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه و بزر هر چیز. (ناظم الاطباء). پهلوی «توهم » و «تم » (بذر، تخم ) و «توخم » ، «توهم » شکل تل...
-
خمینی
لغتنامه دهخدا
خمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میلاد دخت گرامی پیامبر، حضرت فاطمه ٔ زهرا (س ) سال 1320 هَ . ق . در شهرستان خمین چشم به جهان ...
-
اردشیر اول
لغتنامه دهخدا
اردشیر اول . [ اَ دَ / دِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) هخامنشی . نام این شاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های شاهان هخامنشی - اَرت َ خْشَثْرَ ، در نسخه ٔ بابلی کتیبه ها - اَرت َ خْشَت ْ سو بزبان عیلامی - اَرته خْچَرچَه ، به مصری (در روی گلدانی ) - اَرتَه خسَش ...
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ِ ] (ع مص ) در پرده کردن . حجب . || بازداشتن از درآمدن . (منتهی الارب ). بازداشتن . (دهار) (زوزنی ). || روگیری . عفاف . حیا. شرم کردن : مرا بعرض تمنا حجاب نگذاردو گر خموش شوم اضطراب نگذارد. شجاعی کاشی .اگر حجاب کنی از خدا فرشته شوی چنین که...