کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طراحی رایانه ای دارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طراحی کردن
لغتنامه دهخدا
طراحی کردن . [طَرْ را ک َ دَ ] (مص مرکب ) نقشه ریختن . طرح کردن .
-
جستوجو در متن
-
شرک
لغتنامه دهخدا
شرک . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) جامه . (ناظم الاطباء). || پارچه ای که در آن دارو بندند. (از انجمن آرا) (از برهان ) (ناظم الاطباء). خرقه ای که دارو در او بندند. (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) (از فرهنگ جهانگیری ). || سیل را نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
دارو
لغتنامه دهخدا
دارو. (اِ) هرچه با آن دردی را درمان کنند. دوا. جوهر یا ماده ای که برای قطع بیماری بکار رود : خواب در چشم آورد گویند گرد کوکناربا فراق روی او داروی بیخوابی شود. خسروانی .راحت کژدم زده کشته ٔ کژدم بودمی زده را هم به می دارو و مرهم بود. منوچهری .در ساعت...
-
میکرب کش
لغتنامه دهخدا
میکرب کش . [ رُ ک ُ ] (نف مرکب ) دارو و هر ماده ای که سبب کشتن میکرب باشد.
-
ورشک
لغتنامه دهخدا
ورشک . [ وَ ش َ ] (اِ) پارچه و جامه و کیسه ای را گویند که در آن دارو بندند و کنند. (ناظم الاطباء) (برهان ). کیسه را گویند که در آن دوا ودارو کنند و در بعض فرهنگها وشترک به معنی کیسه ٔ دارو آورده و به حذف تاء گفته . (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
التداد
لغتنامه دهخدا
التداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از گلو فروبردن دارو را. (منتهی الارب ). دارو به یک جانب دهن فروخوردن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || میل کردن ، یقال التد عنه ؛ ای زاغ . (منتهی الارب ).
-
وشرک
لغتنامه دهخدا
وشرک . [ وَ رَ ] (اِ) ورشک . جامه و پارچه و کیسه ای را گویند که دارو در آن بندند و کنند، و ورشک هم به نظر آمده است . (آنندراج ). رجوع به ورشک شود.
-
باصور
لغتنامه دهخدا
باصور. (ع اِ) گوشت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). لحم . (اقرب الموارد). لغتی (یا لهجه ای ) است در باسور. (اقرب الموارد). رجوع به باسور شود. || پالان بی خوی گیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || دارو که چشم را روشن کند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ...
-
تیمارگاه
لغتنامه دهخدا
تیمارگاه . (اِ مرکب ) شعبه ای از اداره ٔ بهداری شهرداری است که بیماران فقیر را در آن معالجه نموده رایگان دارو میدهند. فرهنگستان ایران این کلمه را بجای پست امدادی پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
-
سرپائی
لغتنامه دهخدا
سرپائی . [ س َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) جماع و مباشرت . || فاحشه که به تشخیص وجه برای یک جماع آرند. (آنندراج ). || بیمار سرپائی ؛ بیماری که با مراجعه به بیمارستان دارو میگیرد و نیازی به خوابیدن ندارد. مقابل بیماربستری . || خادمه ٔ غیر آشپز. خادمه ای که ...
-
ایشاء
لغتنامه دهخدا
ایشاء. (ع مص ) (از «وش ی ») گیاه نخستین برآوردن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نمایان شدن رطب نخست خرمادرخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || معنی کلام و شعر برآوردن . || اندک زر یافته شدن در کان . ...
-
طیفوری
لغتنامه دهخدا
طیفوری . [ طَ ] (اِخ ) زکریابن الطیفوری . یوسف بن ابراهیم گوید: خبر داد مرا زکریابن الطیفوری که هنگام محاربه ٔ بابک خرمی با افشین در لشکرگاه بودم که فرمان داد تعداد همگی تجار و دکاکین و پیشه ٔ هر یک از آنان را که در لشکرگاه میباشند تعیین و صورتی از آ...
-
نقوع
لغتنامه دهخدا
نقوع . [ ن َ ] (ع اِ) آنچه از قسم ادویه و میوه در آب تر کنند. (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). آنچه در آب تر نهند چون مویز و خرما و داروو بکنی و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دارو که در آب آغارند. (مهذب الاسماء). آنچه در آب بخیسانند چون مویز و ...
-
دمام
لغتنامه دهخدا
دمام . [ دِ ] (ع اِ) دارویی که بر چشم خانه و پشت و بر پیشانی کودک مالند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دارو که بر پشت چشم مالند. (یادداشت مؤلف ). || غازه ای که زنان بر روی مالند. (ناظم الاطباء). || هر چیزی که طلاکرده شو...