کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طراءة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طراءة
لغتنامه دهخدا
طراءة. [ طَ ءَ ] (ع مص ) طراء. رجوع به طراء شود.
-
واژههای همآوا
-
ترعات
لغتنامه دهخدا
ترعات . [ ت ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ تُرْعة. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
طراء
لغتنامه دهخدا
طراء. [ طَ ] (ع مص ) طراءَة. تر و تازه گردیدن تره . یقال : طراءالبقل . خلاف ذوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
اطواسنا
لغتنامه دهخدا
اطواسنا. [ اَطْ س ِ ] (ع اِ) با این ضبط در متنی بدینسان تعریف شده است : استشعار الطراوة لصغرالسن من اجل الغضاضة التی تلزمه یقال طرؤ اللحم و غیره بالهمزة وطرو بالواو و طری بالیاء طراوة و طراءة ضد ذبل . (ازدزی ج 1 ص 28). صورت کلمه با این معنی به هیچ ر...
-
طراوت
لغتنامه دهخدا
طراوت . [ طَ وَ ] (ع مص ) طراء، طراءَة،طراوة؛ تر و تازه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) تازگی . (مهذب الاسماء) : همه خشکی بود طراوت توکه چو رویم مباد رویت تر. مسعودسعد.طراوت خلافت به جمال انصاف و کمال معدلت باز بسته است . (کلیله و دمنه )....