کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طخیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طخیم
لغتنامه دهخدا
طخیم . [ طَ ] (ع اِ) گوشت خشک که به سیاهی زند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
طخیم
لغتنامه دهخدا
طخیم . [ طُ خ َ ] (اِخ ) ابن ابی الطخماء. شاعری است . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
تخیم
لغتنامه دهخدا
تخیم . [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خیمه زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). خیمه زدن درجایی . || خوش بوی کردن جامه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
اطخم
لغتنامه دهخدا
اطخم . [ اَ خ َ ] (ع ص ) قچقارسیاه سر تیره اندام . (منتهی الارب ). کبش اطخم ؛ قچقار سیاه سر تیره اندام . (ناظم الاطباء). قچقار سیاه سر و تیره اندام . (آنندراج ). بره ای که سر آن سیاه و دیگر اندامش کدر و تیره باشد. (از اقرب الموارد). || اسب که از کاکل...