کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طخیفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طخیفة
لغتنامه دهخدا
طخیفة. [ طَ ف َ ] (ع اِ) نوعی از آش . و آن چنان باشد که پاره های گوشت دردیگ انداخته ، آب بسیار در آن ریخته ، بر آتش نهند چون پخته شود فرودآرند. (منتهی الارب ). آبگوشت . یخنی .
-
جستوجو در متن
-
اطخاف
لغتنامه دهخدا
اطخاف . [ اِ ] (ع مص ) طَخیفه ساختن که نوعی از آش باشد. (ناظم الاطباء). طَخیفه ساختن که آش باشد. (منتهی الارب ). طَخیفه ساختن ، و طَخیفه بمعنی خزیره است . (از اقرب الموارد). رجوع به طَخیفه و خزیره شود.
-
یخنی
لغتنامه دهخدا
یخنی . [ ی َ ](ص ، اِ) به معنی پخته باشد که در مقابل خام است . (برهان ). پخته . ضد خام . (ناظم الاطباء). پخته . (انجمن آرا) (از آنندراج ). پخته و مطبوخ . (غیاث ) : خیز ای وامانده ٔ دیده ضررباری این حلوای یخنی را بخور . مولوی .- یخنی کردن گوشت ؛ پختن...