کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طخف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طخف
لغتنامه دهخدا
طخف . [ طَ ] (ع اِ) اندوه یا غم که دل را فراگیرد. || شیر ترش زبان گز. || ابر تُنک بالارفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
زبان گز
لغتنامه دهخدا
زبان گز. [ زَ گ َ ] (نف مرکب ) چیزی تیز و تند که وقت خوردن زبان را میگزد. (آنندراج ). هرچیز که زبان را بگزد و تیز و تند و حاد و حریف . (ناظم الاطباء). چیزی که بواسطه ٔ تندی زبان را بگزد. (ناظم الاطباء). حازر؛ شیرترش زبان گز. (لغت نامه ٔ مقامات حریری ...