کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبنة
لغتنامه دهخدا
طبنة. [ طِ ن َ ] (ع اِمص ) زیرکی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). ج ، طِبَن .
-
طبنة
لغتنامه دهخدا
طبنة. [ طُ ن َ ] (اِخ ) شهری است بر کرانه ٔ افریقیه نزدیک سرزمین مغرب کنار نهر زاب ، این شهر به دست موسی بن نصیر گشوده شد و بیست هزار تن اسیر از آنجا گرفت ، پادشاه آن که «کسیله » نام داشت گریخت . باروی این شهر با آجر بسیار سخت بنا شده ، کوشک و حومه ا...
-
طبنة
لغتنامه دهخدا
طبنة. [ طُ ن َ ] (ع اِ) آواز طنبور. || آواز رباب . || بازیچه ای است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، طُبَن ، طُبْن .
-
واژههای همآوا
-
تبنة
لغتنامه دهخدا
تبنة. [ ت ِ ن َ ] (ع اِ) یکی تبن . (منتهی الارب ). واحد تبن . (ناظم الاطباء). یک برگ کاه . رجوع به تبن شود.
-
جستوجو در متن
-
طبن
لغتنامه دهخدا
طبن . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طبنة.
-
طبن
لغتنامه دهخدا
طبن . [ طِ ب َ ] (ع اِ) ج ِ طبنة. (منتهی الارب ).
-
طبن
لغتنامه دهخدا
طبن . [ طُ ب َ ] (ع اِ) ج ِ طبنة. (منتهی الارب ).
-
ارملول
لغتنامه دهخدا
ارملول . [ اَ م َ ] (اِخ ) شهری است بمغرب . (منتهی الأرب ). شهری است در جانب افریقیه از جهت مغرب ، قرب طبنة. (معجم البلدان ).
-
طبن
لغتنامه دهخدا
طبن . [ طُ / طِ ب ُن ن ] (اِخ ) شهری در مغرب از سرزمین زاب که در منتهی الیه و پایان بلاد مغرب واقع است وگروهی از اعلام از این شهر برخاسته اند. و منسوب بدان طبنی است . (سمعانی ورق 367 ب ). رجوع به طبنة شود.
-
طبنی
لغتنامه دهخدا
طبنی . [ طُ ب ُن ْنی / طِ ] (ص نسبی ) منسوب به «طُبن » یا «طِبن ». شهری در مغرب از سرزمین زاب که در منتهی الیه و پایان بلاد مغرب واقع است و گروهی از اعلام از این شهر برخاسته اند. (سمعانی ورق 368 ب ). رجوع به طبن و طبنة شود.
-
زابی
لغتنامه دهخدا
زابی . (اِخ ) محمدبن حسین تمیمی طبنی مکنی به ابومضر اصل خاندان بنی طبنه است که علما و ادباء بسیاری از آن برخاسته اند و از خاندانهای مشهور قرطبه بوده است . مؤلف حلی المغرب بنقل از الجذوه آرد: وی شاعری است ادیب و مطلع بر فنون ادب و از خاندان شعر و فضی...
-
اشیر
لغتنامه دهخدا
اشیر. [ اَ ] (اِخ ) شهریست در جبال بربر بمغرب در مرز افریقیه ٔ غربی که مقابل بجانه در دشت واقع است و نخستین کسی که آنرا بنیان نهاد زیری بن مناد رئیس قبیله ٔ صنهاجی و جد معزبن بادیس از ملوک افریقیه بود. زیری در آغاز حال در جبال سکونت داشت و چون به مرح...