کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (الَ ...) ابوالحسن الترنجی الطبری : ابوریحان بیرونی در کتاب «الجماهر» در چند موضع نام این شخص را یاد کرده . وی ظاهراً پزشک بود و او را کناشی نیز هست . بترجمه ٔ احوال او دسترسی نیست . رجوع به الجماهر چ حیدرآباد دکن ص 144، 200،...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (الَ ...) احمدبن عبداﷲ. مُحب الدین الطبری . مردی فاضل بوده ، وی را تصانیف است ، از آنجمله السمط الثمین فی مناقب امهات المؤمنین . وفات وی بسال 694 هَ . ق . بوده است . (اعلام زرکلی ج 1 ص 47). صاحب معجم المطبوعات از طبقات سُبکی...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (الَ ...) عبدالقادربن محمد الحسینی الطبری المکی الشافعی ، امام ائمةالحجاز. وی در مکه بسال 976 هَ . ق . قدم بعرصه ٔ وجود نهاد و در آن جا نشو و نما یافت و در کنار پدر و مادر خویش پرورده شد، در دوازده سالگی قرآن کریم را از بر دا...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (الَ ...) علی بن سهل بن ربن الطبری . کنیت وی ابوالحسن است . ابن الندیم بغدادی کاتب نام وی را علی بن ربل ضبط کرده و گفته است : او کاتب مازیاربن قارن بود، به دست معتصم عباسی قبول اسلام کرد و بدین وسیله نزد وی قرب و منزلتی یافت ...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) ابوالحسن احمدبن محمد الطبری . از اهل طبرستان و در صناعت طب عالم و فاضل بوده است ، وی در دربار رکن الدوله به شغل پزشکی مشغول بود. او راست : کناشی معروف به «معالجات البقراطیه » و هومن اجل الکتب و انفعها، در این کتاب بیماریها و ...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) ابوالطیب طاهربن عبداﷲ. یکی ازمشاهیر فقهای شافعی است ، و در شعر و ادبیات نیز مهارت تامه داشته ، وی در شهر آمل از طبرستان نزد ابوعلی الزجاجی از اصحاب ابن القاص درس خوانده و در جرجان ونیشابور هم نزد مشاهیر زمان تلمذ کرده ، آنگاه...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن ابی احمدبن القاص . یکی از مشاهیر فقهای شافعی است و در فقه شاگرد ابن سریج بوده ، او راست : التلخیص ، ادب القاضی ، المواقیت ، المفتاح و غیره . اهم آثار وی صغیرالحجم و کثیرالفائده میباشد. او از واعظان معروف بوده...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) ابوالفیاض طبری . از مداحان صاحب بن عباد بوده است . رجوع به صاحب بن عباد تألیف بهمنیارو همین لغت نامه ذیل صاحب بن عباد (مداحان او) شود.
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) ابوجعفرمحمدبن جریر از مشاهیر مورخان است . در تفسیر، حدیث ، فقه و علوم دیگر هم ید طولائی داشته و یکی از ائمه ٔ زمان خود بشمار میرفته است . وی بسال 224 هَ . ق . در شهر آمل از طبرستان تولد یافته ، و در سنه ٔ 310 هَ . ق . در بغدا...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) ابوعلی حسن بن قاسم الطبری . از علمای شافعیه است ووی راست : کتاب مختصر مسائل الخلاف فی الکلام و النظر.و صاحب قاموس الاعلام آرد: یکی از مشاهیر فقهای شافعی است علم فقه را از ابوعلی بن ابی هریره اخذ کرده ، در بغداد مشغول تدریس بو...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) الحاسب . یکی از پزشکان عصر خلفای بنی عباس . (عیون الانباء ج 1 ص 120).
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) او راست : الواضح ، فی الرمی و النشاب . (کشف الظنون ج 2 ص 625).
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) علوی از مداحان صاحب بن عباد بوده است . رجوع به صاحب بن عباد تألیف بهمنیار شود.
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به طبرستان . (منتهی الارب ). اهل و ساکن مازندران . منسوب به طبرستان که مرکز آن آمل است و بیشتر از علماء که منسوب به طبرستان هستند ازآمل برخاسته اند. (سمعانی ). و هر کجا (طبری ) مطلق گفته شود، مورخ معروف طبرستانی مقصو...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) طبیبی است که ابن البیطارمکرر در کتاب المفردات از وی نقل کرده ، از آنجمله در شرح الفاظ: ارماک ، بقر، جوزجندم ، صُرف (که در این جا نام کتابی هم از تألیفات وی به نام «الجوهرة» آورده است )، حلبة، طرخون ، نان خواه . صاحب ذخیره ٔ ...