کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبرقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبرقة
لغتنامه دهخدا
طبرقة. [ طَ ب َ ق َ ] (اِخ ) شهری است در مغرب از ناحیه ٔ برّ بَربَر، بر کنار دریا نزدیک باجه در آنجا آثار باستانی و بناهای شگفت میباشد و در این شهر رودی است بزرگ که کشتیهای بزرگ در آن داخل میگردد. (مراصدالاطلاع ص 262). یاقوت در معجم البلدان گوید: کشت...
-
واژههای همآوا
-
تبرقط
لغتنامه دهخدا
تبرقط. [ ت َ ب َ ق ُ ] (ع مص ) بر پشت افتادن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صاحب نشوء اللغه «تقرطب »را مرادف این کلمه آورده و گوید که قلب تبرقط است . (نشوءاللغه ص 17). || تبرقط شتر؛ متفرق شدن شتران در چرا. (منتهی ا...
-
جستوجو در متن
-
کشنده
لغتنامه دهخدا
کشنده . [ ک ُ ش َ دَ / دِ ] (نف ) دژخیم . میرغضب . (یادداشت مؤلف ) : برآشفت از آن پس به دژخیم گفت که این هر دو را خاک باید نهفت کشنده ببرد آن دو تن را دوان پس پرده ٔ شاه نوشیروان . فردوسی . || قتال . مهلک . ممیت . مقابل محیی . مقابل زندگی بخش . متلف...
-
مغرب
لغتنامه دهخدا
مغرب . [ م َ رِ ] (اِخ ) ممالک آفریقا. (ناظم الاطباء). ممالکی در آفریقا و نسبت بدان رامغربی گویند. (از اقرب الموارد). نامی است که جغرافیادانان اسلام به شمال آفریقا (تونس ، الجزایر، مراکش و...) داده اند و علاوه بر این کشورها، بر اندلس نیز اطلاق می شده...
-
مرجان
لغتنامه دهخدا
مرجان . [ م َ ] (ع اِ) بسد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (فرهنگ اسدی ) (منتهی الارب ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). حجر شجری . وسد. قورل . خروهک . کامه . بستام . قودالیون . قورالیون . (یادداشتهای مؤلف ). مسموع است که مرجان به معنی جوهر سرخ رنگ است در آب دریای شور ...