کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (شیخ ...) شمس الدین طبرسی نحوی . در روضات گوید: کفعمی در بلدالامین از او نقل کند و گمان دارم کتاب جواهر در نحو که بفضل بن حسن طبرسی نسبت کنند ازاو باشد. (روضات الجنات ص 513) و در کتاب النقض آمده است : و بعد از آن خواجه مکین ...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) حسن بن فضل طبرسی . ملقب به رضی الدین ، مکنی به ابونصر. او راست : کتاب مکارم الاخلاق که در سال 1300 هَ. ق . در بولاق مصر با کتاب الوسیلة العظمی فی شمائل المصطفی خیرالوری تألیف ابی المکارم زین الدین پیرمحمد دده ، در حاشیه اش ...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) حسین بن محمدتقی نوری طبرسی . او راست : فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب آغاز کتاب الحمدللّه الذی انزل علی عبده کتاباً ثنئاًلما فی الصدور. در دیباچه ٔ کتاب گوید: این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن ، و فضایح اه...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) مؤلف روضات الجنات آرد (ص 18): ابومنصور احمدبن علی بن ابی طالب الطبرسی ، از مردم طبرستان بفتح طا و با و راء و اسکان سین ، چنانکه حازمی بر آن رفته و عامه نیز همین عقیده را دارند، یا فتح دو حرف نخستین با سکون سین صاحب ترجمه اه...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) هارون بن حسن بن علی بن محمدبن علی ، مکنی به ابوعلی یا ابومحمد و ملقب به ضیاءالدین . منسوب به طبرستان و از این رو گاهی به طبری و گاهی به طبرسی خوانده میشود. سال وفات او به دست نیامده ، لکن صاحب ریاض العلماء میرزا عبداﷲ افندی ...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (ص نسبی ) در نسبت طبرسی دو قول است : یکی اینکه منسوب به طبرستان به معنی طبرستانی است دیگر آنکه معرب تفرشی و منسوب به تفرش از توابع قم است . این اختلاف گاهی در مطلق لفظ طبرسی و گاهی در طبرسی با قید وصف بودن برای شخص معین پیش می آمده...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ] (اِخ ) محمدبن فضل . صاحب روضات در ذیل ترجمه ٔ فضل بن حسن طبرسی گوید: در باب محامده از کتاب امل الاَّمل شرح حال مردی ، مکنی به ابی علی طبرسی که محمدبن فضل نام دارد دیده میشود که گوید: وی عالمی پرهیزکار و عابد بود. از او ابن شهرآشوب ر...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ رِ ] (اِخ ) فضل بن حسن طبرسی ، مکنی به ابوعلی . طبرس منزلی است میان قاشان و اصفهان و اصل ایشان از آن بقعت بوده است . و ایشان در مشهد سناباد طوس متوطن بوده اندو مرقد او آنجاست ، بقرب مسجد قتلگاه ، و از اقارب نقبای آل زیاره بودند، رحمهم اﷲ...
-
واژههای مشابه
-
حسین طبرسی
لغتنامه دهخدا
حسین طبرسی . [ ح ُ س َ ن ِ طَ ب َ ] (اِخ ) نوری ، چنانکه خود گاهی امضا میکرد. و طبری نسبت به طبرستان را اراده میکرد. رجوع به حسین نوری شود.
-
شیخ طبرسی
لغتنامه دهخدا
شیخ طبرسی . [ ش َ خ ِ طَ ب َ / طَ رِ ] (اِخ ) رجوع به طبرسی ، (شیخ ) شمس الدین شود.
-
شیخ طبرسی
لغتنامه دهخدا
شیخ طبرسی . [ ش َ خ ِ طَ ب َ / طَ رِ ] (اِخ ) رجوع به طبرسی ، فضل بن حسن ... شود.
-
عماد طبرسی
لغتنامه دهخدا
عماد طبرسی . [ ع ِ دِ طَ رَ ] (اِخ ) حسن بن علی بن محمدبن علی بن محمدبن حسن طبری (یا طبرسی ) مازندرانی ، ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد طبرسی . رجوع به عمادالدین طبری و حسن طبری شود.
-
فضل طبرسی
لغتنامه دهخدا
فضل طبرسی . [ ف َ ل ِ طَ ب َ ] (اِخ ) وی در قرن یازدهم هجری مفتی شافعیان مکه بود. او را شعر است و کتابی در عروض و به سال 1084 هَ . ق . درگذشته است . (از الاعلام زرکلی ).
-
گنبد شمس طبرسی
لغتنامه دهخدا
گنبد شمس طبرسی . [ گُم ْ ب َ دِ ش َ س ِ طَ ب َ / ط رَ ] (اِخ ) برجی است که مقبره ٔ سیدشمس و آل رسول اﷲ که درویشی عالم و اهل زهد و تقوی بوده در آنجاست . قبر او در بیرون دروازه ٔ محله ٔ عوامه کوی بوده . آن برج دو گنبد داشته یکی داخلی و دیگری خارجی که ب...