کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طباخة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طباخة
لغتنامه دهخدا
طباخة. [ طَب ْ با خ َ ] (ع ص ) تأنیث طباخ . زنی که آشپزی کند. زنی که حرفت او آشپزی باشد. زن که خوراک پزد : یک آفت ز طباخه ٔ چربدست که شه را کند چرب و شیرین پرست .نظامی .
-
طباخة
لغتنامه دهخدا
طباخة. [ طُ خ َ ] (ع اِ) سرجوش دیگ . کفک دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار).
-
طباخة
لغتنامه دهخدا
طباخة.[ طِ خ َ ] (ع اِمص ) باورچیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آشپزی . خوالیگری . دیگ پزی . طباخی . حرفت آشپزی .
-
جستوجو در متن
-
طباخی
لغتنامه دهخدا
طباخی . [ طَب ْ با ] (حامص ) آشپزی . باورچیگری . دیگ پزی . طباخة.
-
جرجان
لغتنامه دهخدا
جرجان . [ ج ُ ] (اِخ ) شهری است . (منتهی الارب ). معرب گرگان است و آن شهری باشداز دارالملک استرآباد. (برهان ) (آنندراج ). همان گرگان است که در کتب جغرافی قدیم اغلب بصورت جرجان ذکر گردیده و به همین جهت قسمتهای تاریخی و حدود جغرافیایی آن در اینجا آورده...
-
شیرین
لغتنامه دهخدا
شیرین . (ص نسبی ) هر چیزکه نسبت به شیر داشته باشد، خصوصاً در حلاوت . (آنندراج ) (بهار عجم ). || طفل شیرخواره . (ناظم الاطباء). شیری . || هر چیز که مزه ٔ قند و نبات دهد و حلاوت داشته باشد. غذا و خوراک باحلاوت . (ناظم الاطباء). حالی . حلو. صاحب طعمی چو...