کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طامور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طامور
لغتنامه دهخدا
طامور. (ع اِ)طومار. نامه . کتاب . || دفتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 225 شود.
-
واژههای همآوا
-
تامور
لغتنامه دهخدا
تامور. (اِخ ) ریگزاری است . بین یمامه و بحرین . (از معجم البلدان ج 2 ص 354).
-
تامور
لغتنامه دهخدا
تامور. (معرب ، اِ) جوالیقی به نقل از ابن درید گوید: این کلمه از سریانی گرفته شده است . (المعرب ص 85). آوند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ظرف . (اقرب الموارد)(تاج العروس ). || جان و حیات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دل و دانه ٔ دل و حیات آن ....
-
جستوجو در متن
-
طومار
لغتنامه دهخدا
طومار. (ع اِ) قسمی خط عربی از نوع ثقال . (ابن الندیم ). || نامه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). نامه ٔ دراز. (تفلیسی ). ج ، طوامیر. || دفتر. (منتهی الارب ). صحیفه . (منتخب اللغات ). || کاغذ نوشته ، و امروز نوشته های لوله کرده را گویند. لوله ٔ کاغذ....